دانستنی - صرافی تتر

معرفی ۱۰ روش کسب درآمد از ارزهای دیجیتال

بیش از یک دهه است که ارزهای دیجیتال به وجود آمده و با سرعت بالایی در حال تبدیل شدن به یک روش محبوب برای کسب درآمد است. بازار ارزهای دیجیتال بسیار سودآور است و راه‌های زیادی برای کسب درآمد در آن وجود دارد. ارز دیجیتال یک روش پرداخت غیرمتمرکز است که می‌تواند برای انجام تراکنش‌های آنلاین استفاده شود. از سوی دیگر، با افزایش ارزش بیت کوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال، تعداد فزاینده‌ای از مردم به دنبال راه‌هایی برای سود بردن از این دارایی‌های دیجیتال جدید هستند. هدف از این مطلب نیز معرفی روش‌های کسب درآمد از ارز‌های دیجیتال است که در ادامه به ده مورد از آن‌ها اشاره شده است.

روش‌‎های کسب درآمد ارز ارزدیجیتال

سرمایه‌ گذاری

اولین مورد از روش‌های کسب سود از ارزهای دیجیتال، سرمایه‌گذاری در آن است. سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال یک راه عالی و ساده برای کسب سود است. این یک روش عالی برای تنوع بخشیدن به سبد سهام و گسترش آن است. هنگام سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال، تحقیق کامل و بررسی و درک ریسک‌های موجود در آن‌ها باید مورد توجه قرار گیرد.

وام دادن

راه دیگر برای کسب درآمد از ارزهای دیجیتال از طریق وام دادن است که مستلزم قرض دادن ارز دیجیتال به شخص دیگری در ازای بهره است. نرخ بهره‌ای که در این شیوه دریافت می‌کنید با توجه به نوع ارز دیجیتالی که قرض می‌دهید و مبلغی که وام می‌دهید تعیین می‌شود. انواع مختلفی از پلتفرم‌های وام‌دهی مانند پلتفرم‌های وام‌دهی غیرمتمرکز (DLP) و پلتفرم متمرکز وام‌دهی همتا به همتا (P2P) وجود دارد. وام دهی راهی برای ایجاد درآمد غیرفعال از طریق وام دادن ارزهای دیجیتال به یک صرافی غیرمتمرکز است. صرافی‌های غیرمتمرکز از مدل سازنده بازارساز خودکار (AMM) استفاده می‌کنند که برخلاف دفاتر سفارش معمولی که در پلتفرم‌های متمرکز یافت می‌شود، است. این بدان معناست که برای خرید ارز دیجیتال بدون فروشنده در آن صرافی، به سطوح نقدینگی کافی نیاز است. در این شرایط توکن‌های کریپتو می‌توانند به منظور تامین نقدینگی به صرافی غیرمتمرکز قرض داده شوند که به نوبه خود، سهمی از هر گونه کارمزد معاملاتی که در توکن‌های مربوطه جمع‌آوری می‌شود به سرمایه‌گذار پرداخت می‌شود.

معامله

سرمایه‌گذاری یک اقدام بلندمدت مبتنی بر استراتژی خرید و نگه داشتن است، در حالی‌که معامله از فرصت‌های کوتاه مدت بهره می‌برد. بازار ارزهای دیجیتال غیرقابل پیش‌بینی است و قیمت دارایی‌ها می‌تواند در مدت زمان کوتاهی به طور چشمگیری افزایش یا کاهش یابد. برای اینکه یک معامله‌گر موفق باشید، باید مهارت‌های فنی و تحلیلی قوی داشته و برای معاملات روزانه نیز به طور فعال رمزارزها را بخرید و بفروشید تا از نوسانات بهره ببرید. معاملات روزانه جایگزینی برای سرمایه‌گذاری بلندمدت هستند، چرا که این فرآیند به معامله‌گری نیاز دارد تا فعالانه دارایی‌های دیجیتالی را بخرد و بفروشد و از نوسانات بازار نهایت استفاده را ببرد. در واقع، معامله‌گر احتمالاً در طول روز به چندین موقعیت وارد شده و از آن خارج می‌شود و از باز نگه‌داشتن معامله پس از ساعات استاندارد بازار اجتناب می‌کند. مفهوم کسب سود با معاملات روزانه ارزهای دیجیتال این است که بازدهی اندک اما دائمی وجود داشته باشد که برای این کار معامله گر باید درک کاملی از نحوه تجزیه و تحلیل بازارها داشته باشد.

استخراج

ماینینگ رایج‌ترین راه برای کسب درآمد از ارزهای دیجیتال است. ماینینگ تراکنش‌های بلاکچین را تایید کرده و بلوک‌های داده جدیدی را به زنجیره اضافه می‌کند. ماینرها در نتیجه تلاش خود در کار با ارز دیجیتال، پاداش دریافت می‌کنند. استخراج را می‌توان با سخت افزار تخصصی یا خدمات ماینینگ ابری انجام داد. استخراج ابری نیازی به خرید یا نگهداری سخت افزار ندارد و پاداش آن معمولاً کمتر از استخراج سخت افزاری است. فرآیند استخراج، به اتصال یک سخت افزار تخصصی به یک دستگاه دسکتاپ، با دید اتصال به شبکه بلاکچین اشاره دارد که این سخت افزار به منظور تأیید تراکنش‌های بلاکچین، برق مصرف می‌کند. وقتی ماینرها در اعتبارسنجی یک بلوک موفق باشند، پاداش‌هایی در قالب توکن‌های رمزنگاری به دست می‌آورند. متأسفانه استخراج ارزهای دیجیتال با ارزش بالا مانند بیت کوین، دیگر برای کاربران عادی امکان پذیر نیست و این کار نیازمند منابع گسترده و دسترسی به تخصصی‌ترین فناوری‌های سخت افزاری است. البته می‌توان ارزهای دیجیتال را بدون خرید سخت‌افزار یا نیاز به مصرف مقادیر قابل توجهی انرژی استخراج کرد که این امر از طریق پلتفرم‌های استخراج ابری که منابع سرمایه‌گذار را از راه دور جمع‌آوری می‌کنند امکان‌پذیر است. این فرآیند به سادگی از سرمایه‌گذاران می‌خواهد که ارز دیجیتال انتخابی خود را سپرده‌گذاری کنند و مابقی فرآیند توسط ارائه‌دهنده ماینینگ ابری انجام می‌شود.

Staking

استیکینگ کریپتو روشی برای سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال است که مستلزم نگه داشتن تعدادی توکن در کیف پول دیجیتالی برای مدت زمان معینی است. در نتیجه، سرمایه گذاری‌های رمزنگاری می‌تواند درآمد غیرفعالی ایجاد کند. میزان بهره‌ای که می‌توانید از این روش به دست آورید، با توجه به ارز رمزنگاری شده و تعداد سکه‌هایی که در آن به اشتراک می‌گذارید تعیین می‌شود. Staking عملکردی مشابه ماینینگ را ایفا می‌کند، به این صورت که فرآیندی است که در آن یک شرکت کننده شبکه انتخاب می‌شود تا آخرین دسته از تراکنش‌ها را به بلاکچین اضافه کند و در ازای آن مقداری ارز دیجیتال به دست آورد. به تعریف ساده‌تر، استیکینگ فرآیندی است که در آن دارندگان ارزهای دیجیتال داوطلب می‌شوند تا در اعتبارسنجی تراکنش‌های روی بلاکچین شرکت کنند.

خرید و نگهداری

خرید و نگهداری رمزارز‌ها برای سودهای بلند مدت،‌ در تضاد کامل با معاملات روزانه است. موفق‌ترین سرمایه گذاران در فضای کریپتو استراتژی خرید و نگهداری را اتخاذ می‌کنند. این نه تنها به طور معمول منجر به بهترین شانس ممکن برای مشاهده یک رشد قابل توجه می‌شود، بلکه مناسب‌ترین استراتژی برای مبتدیان نیز است. خرید و نگهداری یا همان Buy and Hold، یک استراتژی سرمایه گذاری غیرفعال است که در آن سرمایه گذار سهام (یا انواع دیگر اوراق بهادار مانند ETF) را خریداری می‌کند و آن‌ها را برای مدت طولانی بدون توجه به نوسانات در بازار نگه می‌دارد. سرمایه‌گذاری که از استراتژی خرید و نگه‌داری استفاده می‌کند، هیچ نگرانی برای تغییرات کوتاه‌مدت قیمت و شاخص‌های فنی ندارد. هنگام اتخاذ استراتژی خرید و نگهداری، سرمایه گذاران می‌توانند از بررسی مداوم قیمت‌های بازار اجتناب کنند و علاوه بر این، حفظ درازمدت یک موقعیت ارز دیجیتال، سرمایه‌گذار را قادر می‌سازد تا از نوسانات کوتاه‌مدت جلوگیری کند. بسیاری از سرمایه گذاران افسانه‌ای مانند وارن بافت و جک بوگل رویکرد خرید و نگهداری را به عنوان یک روش ایده‌آل برای افرادی که به دنبال بازدهی بلندمدت بدون ریسک هستند، پیشنهاد می‌کنند.

Yield Farming

ارزهای دیجیتال می‌توانند به شما کمک کنند سود سرمایه‌گذاری خود را به دست آورید. این کار از طریق فرایند کشاورزی بازده یا همان Yield Farming انجام می‌شود، که در آن ارز دیجیتال خود را در ازای بهره به یک پلتفرم قرض می‌دهید. در حالی که این شیوه به طور بالقوه‌ای با ریسک زیادی همراه است، اما در عین حال می‌تواند منبع خوبی برای درآمد غیرفعال باشد. میزان بهره‌ای که به دست می‌آورید صرفاً توسط پلتفرم و نوع ارز دیجیتالی که به آن وام می‌دهید تعیین می‌شود. Yield Farmers، توکن‌های خود را در برنامه‌های DeFi برای معامله ارزهای دیجیتال، وام دادن یا استقراض قرار می‌دهند. از آنجایی که این سرمایه گذاران نقدینگی را در dApp انتخابی خود افزایش می‌دهند، از آن‌ها به عنوان ارائه دهندگان نقدینگی یاد می‌شود. به طور کلی، در Yield Farming کاربران نقدینگی را در اختیار یک پلتفرم قرار می‌دهند و پاداش‌هایی را در قالب توکن‌هایی از سایر پروژه‌های رمزنگاری منتشر شده در همان پلتفرم، دریافت می‌کنند.

سود سهام

سود سهام شیوه دیگری برای کسب درآمد از ارزهای دیجیتال است. اگر با سرمایه گذاری در سهام یا اوراق قرضه آشنایی دارید، احتمالاً از مفهوم سود سهام آگاه هستید. به بیان ساده، سود سهام پرداخت‌های نقدی کوچکی است که برای سهامداران انجام می‌شود. اگر یک شرکت برای یک چهارم سود کسب کند، این سود تقسیم شده و به مالکیت شرکت (سهامداران) باز می‌گردد. سود سهام رمزنگاری یا پاداش کریپتو، درآمد غیرفعال کریپتو است که برای نگهداری یا به اشتراک گذاری یک دارایی رمزنگاری به دست می‌آید. مبلغ دریافتی اغلب بر اساس مقدار دارایی رمزنگاری نگهداری شده است و ممکن است از دارنده آن خواسته شود که برای مطالبه پاداش، اقدامی مانند Staking یا انتقال تراکنش انجام دهد.

Airdrops

Airdrops یک راه عالی برای علاقه مندان به ارزهای دیجیتال است تا بدون اقدام به سرمایه گذاری، توکن‌های رایگان کسب کنند. Airdrops بر خلاف روش‌های دیگر، کاربران را ملزم به واریز وجه یا سرمایه گذاری نمی‌کند و با کارهایی مانند اشتراک گذاری اطلاعات پروژه در شبکه‌های اجتماعی، پیوستن به یک جامعه آنلاین، یا انجام کارهای ساده‌ای مانند تماشای یک فیلم آموزشی انجام می‌شود. روش کریپتو ایردراپ معمولاً به پروژه‌های تازه راه‌اندازی شده‌ای اشاره دارد که توکن‌های رمزنگاری رایگان را به عنوان وسیله‌ای برای معرفی خود در بازاری که به دنبال آن هستند، توزیع می‌کنند.

انجام بازی‌های ان‌اف‌تی

هنگام ارزیابی نحوه کسب درآمد در ارزهای دیجیتال، یک گزینه محبوب کسب درآمد برای افرادی که بودجه کمی دارند وجود دارد و آن بازی‌های NFT است. این مفهوم با سرعتی سریع در عرصه ارزهای دیجیتال در حال رشد است، زیرا مزایای زیادی را ارائه می‌دهد که توسعه دهندگان بازی‌های سنتی نمی توانند با آن‌ها رقابت کنند. به عنوان مثال، بازی‌های NFT برای کسب درآمد معمولاً بر روی شبکه بلاکچین ساخته می‌شوند. این بدان معناست که نتایج بازی‌ها توسط قراردادهای هوشمند با عدالت و شفافیت بیشتری پشتیبانی می‌شوند. علاوه بر این، زمانی که بازیکنان دارایی‌های درون بازی را به دست می‌آورند، این امر توسط یک NFT منحصربه‌فرد نشان داده می‌شود که در بلاکچین ذخیره شده و بازیکن در واقع مالک دارایی درون بازی خواهد بود. به این معنی که می‌تواند آن را در بازار آزاد معامله کند. علاوه بر این، نکته مهم‌تری که وجود دارد این است که بازی‌های کریپتو، بازیکنان را قادر می‌سازند تا جوایزی را کسب کنند که معمولاً به صورت توکن بومی پرداخت می‌شود.

واش تریدینگ در ارزهای دیجیتال به چه معناست؟

ارزهای دیجیتال فرصت‌های متعددی برای کسب درآمد ایجاد کردند. شما می‌توانید از طریق استخراج، سهام، تجارت، ییلد فارمینگ و انجام بازی‌های بلاکچینی کسب درآمد کنید. اما فراموش نکنیم که بسیاری از افراد از طریق کلاهبرداری، سرقت و سایر فعالیت‌های مخرب، سکه‌های رمزنگاری را بدست می‌آورند. یکی از این فعالیت‌های مخرب با عنوان واش تریدینگ شناخته می‌شود که مدت‌ها قبل از ایجاد بیت کوین ظاهر شد، اما کلاهبرداران اغلب از آن در صرافی‌های رمزنگاری استفاده می‌کنند. واش تریدینگ در واقع نوعی تقلب و دستکاری در بازار است و زمانی انجام می‌شود که معامله‌گر یک سهام یا دارایی دیجیتال را چندین بار خرید و فروش می‌کند تا حجم جعلی ایجاد کند و به نظر برسد که تقاضای زیادی برای آن دارایی وجود دارد. این تقاضای مصنوعی می‌تواند سایر معامله‌گران را به سرمایه‌گذاری در یک سهام یا دارایی خاص سوق دهد. ارزهای دیجیتال زمینه مناسبی را برای دستکاری قیمت‌ها در واش تریدینگ ایجاد کرده‌اند. دو عامل در افزایش واش تریدنیگ در بازار ارزهای دیجیتال دخیل بوده است: اول از همه، ارزهای دیجیتال و پروژه‌های DeFi راه‌های متعددی را برای پنهان کردن هویت افراد ارائه می‌دهند و عامل دوم، عدم اطمینان قانونی در مورد واش تریدینگ در ارزهای دیجیتال است.

واش تریدینگ (Wash trading) چیست؟

واش تریدینگ زمانی است که یک تراکنش یا چندین تراکنش شبیه خریدوفروش واقعی به نظر می‌رسد اما وقتی تحت نظارت بیشتر قرار گیرد، مشخص می‌شود که ساختگی است. واش تریدینگ معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که یک سرمایه‌گذار همان اوراق بهادار یا دارایی را در زمانی که خریداری کرده بفروشد. نتیجه این امر این است که یک معامله‌گر سعی می‌کند یک معامله را به عنوان یک معامله واقعی بدون انجام آن، به تصویب برساند. در برخی موارد واش تریدینگ یک تلاش مستقیم و عمدی برای دستکاری بازار است و در موارد دیگر، واش تریدینگ می‌تواند نتیجه یک اشتباه و ناآگاهی معامله‌گر باشد. واش تریدینگ معمولاً به عملکرد گزارش نادرست سهام یا فعالیت تجاری امنیتی اشاره دارد، اما می‌تواند در صنعت ارزهای دیجیتال نیز رخ دهد.
ماهیت غیرمتمرکز صنعت بلاکچین و ناشناس بودن برخی پلتفرم‌ها، شناسایی معامله‌گران شرکت کننده در واش تریدینگ را دشوارتر می‌کند. این واقعیت که ارزهای رمزنگاری تحت نظر قوانین مالیاتی نیستند، پیگرد قانونی واش تریدرها را دشوار می‌کند زیرا همیشه مشخص نیست که کدام نوع مقامات مسئول کنترل بازارهای کریپتو و جرایم مرتبط با آن هستند. در بازارهای NFT، واش تریدینگ خطرناک‌تر از بازار ارزهای دیجیتال است. بسیاری از NFTها اصلا حجم معاملاتی ندارند. بنابراین وقتی شخصی یک سری معاملات پشت سر هم یک NFT را انجام می‌دهد، برخی از سرمایه گذاران مبتدی NFT ممکن است فکر کنند این توکن یک سرمایه گذاری ارزشمند است. پس از خرید آن با قیمت نامناسب، این سرمایه گذار متوجه می‌شود که هیچ کس نمی خواهد این NFT را بخرد، زیرا همه خریداران قبلی در واقع همان فرد یا گروهی از واش تریدرها بوده‌اند.

چه افرادی و چگونه اقدام به واش تریدینگ می کنند؟

واش تریدینگ در واقع سرمایه‌گذاری است که همزمان یک دارایی را خرید و فروش می‌کند. با این حال، یک واش تریدینگ واقعی با در نظر گرفتن قصد سرمایه گذار فراتر می‌رود. بنابراین اغلب دو شرط برای تایید یک واش ترید در نظر گرفته می‌شود.
شرط اول این است که معامله‌گر یا سرمایه‌گذار باید از یک استراتژی خاص برای خرید و فروش یک دارایی دیجیتال قبل از موعد مقرر استفاده کند. معامله‌گران، معاملاتی را روی یک دارایی یا سهام انجام می‌دهند، اما از حساب‌های مختلف برای ایجاد تغییر قیمت یا افزایش حجم معاملات استفاده می‌کند.
شرط دوم نتیجه معامله است که در آن سرمایه‌گذار با استفاده از حساب‌هایی که مالکیت یکسان یا مشترک دارند، همان دارایی را خریداری کرده و فروخته است.
یکی از راه‌های تعیین اینکه آیا واش تریدیتگ در حال انجام است یا نه، بررسی وضعیت مالی سرمایه‌گذار است. در صورتیکه معامله انجام شده موقعیت کلی سرمایه گذار را تغییر نداده و یا معامله‌گران را در معرض ریسک قرار دهد، می‌توان به آن معامله عنوان واش ترید داد. به طور کلی چند دلیل وجود دارد که افراد را برای انجام واش تریدینگ ترغیب می‌کند. برخی از افراد ممکن است سعی کنند قیمت یک سهام یا دارایی دیجیتال را برای منافع خود دستکاری کنند. به عنوان مثال، آن‌ها ممکن است سعی کنند به طور مصنوعی قیمت را افزایش دهند تا بتوانند دارایی های خود را با سود بفروشند. در برخی موارد نیز ممکن است افراد این کار را برای ایجاد نقدینگی در بازار انجام دهند. با خرید و فروش مکرر یک دارایی یا سهام، محبوبیت آن را افزایش داده و از این طریق معامله‌گران دیگر را به سمت یک سهام یا دارایی دیجیتال جذب می‌کنند.

صرافی‌ها چه کاری در این رابطه انجام می‌دهند؟

واش تریدینگ در بازارهای ارزهای دیجیتال بسیار رایج است زیرا صرافی‌های متعدد اغلب کوین‌های مشابهی را فهرست می‌کنند و پیگیری فعالیت‌ها و قیمت‌های معاملات واقعی می‌تواند بسیار چالش برانگیز باشد. به عنوان مثال، یک معامله‌گر ممکن است بیت کوین را در یک صرافی به قیمت ۹۰۰۰ دلار بخرد و سپس آن را در صرافی دیگر به قیمت ۱۰۰۰۰ دلار بفروشد، بنابراین توهم افزایش تقاضا را ایجاد می‌کند و قیمت را بالا می‌برد. با این حال، در واقعیت، معامله‌گر به سادگی بیت کوین خود را از یک صرافی به صرافی دیگر منتقل کرده است. سود حاصل از اسپرد کریپتو تنظیم نشده است، بنابراین تبدیل شدن به یک واش تریدر در این بازار آسان‌تر است. صرافی‌های رمزنگاری نیز می‌توانند واش تریدینگ را انجام دهند تا به طور مصنوعی حجم معاملات را افزایش دهند، و باعث می‌شوند صرافی سازنده‌تر یا نقدشونده‌تر از آنچه هست ظاهر شود. این امر به طور بالقوه می‌تواند سرمایه گذارانی را که به دنبال مکانی برای سرمایه گذاری دارایی‌های خود هستند جذب کند، به خصوص اگر در حال مقایسه مبادلات باشند.

واش تریدینگ در توکن‌های غیرقابل تعویض (NFT)

واش تریدینگ NFT نوعی معامله است که زمانی اتفاق می‌افتد که سرمایه گذار یک توکن غیرقابل تعویض (NFT) را خریداری و به فروش می‌رساند تا به طور مصنوعی قیمت آن را افزایش دهد. این فعالیت معمولاً در بازارها یا سایر مکان‌هایی که NFTها در آن معامله می‌شوند، انجام می‌شود. واش تریدینگ یک موضوع نسبتاً جدی در صنعت NFT است که نه تنها به افزایش قیمت دارایی‌های خاص کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود بازار بسیار محبوب‌تر از آنچه در واقعیت هست، به نظر برسد. چندین مطالعه نشان داده است که تعداد زیادی توکن غیر قابل تعویض وجود دارد که 25 بار یا بیشتر بین تعداد محدودی از کیف پول‌های دیجیتال معامله می‌شوند.
واش تریدینگ NFT مانند واش تریدینگ‌های معمولی در بازار سهام و اوراق بهادار است. یک معامله‌گر چندین کیف پول رمزنگاری را راه‌اندازی می‌کند و از آن‌ها برای خرید و فروش یک توکن غیر قابل تعویض بارها و بارها استفاده می‌کند. از آنجایی که بازار NFT بیشتر توسط علاقه کاربران هدایت می‌شود، واش تریدینگ نه تنها قیمت یک NFT خاص را افزایش می‌دهد، بلکه باعث افزایش نقدینگی و سرمایه کل بازار می‌شود. واش تریدینگ تبلیغات مصنوعی ایجاد می‌کند که در نهایت برای جذب فعالان جدید بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آیا واش تریدینگ قانونی است؟

قانونی که در بورس کالا تصویب شده، واش تریدینگ را ممنوع کرده است. قبل از تصویب، معامله گران معمولاً از واش تریدینگ ‌برای دستکاری بازارها و قیمت سهام و سایر دارایی‌ها استفاده می‌کردند. کمیسیون معاملات آتی کالا (CFTC) نیز قوانین و مقرراتی که مربوط به واش تریدینگ است را اجرا می‌کند. IRS نیز قوانین خاصی در مورد واش تریدینگ تصویب کرده است. این قوانین سرمایه گذاران را از کسر زیان سرمایه از مالیات (از فروش یا دادوستد اوراق بهادار یا سایر دارایی‌های دیجیتال ) که از واش تریدینگ حاصل می‌شود منع می‌کند. به عنوان مثال، معامله گرانی که از واش تریدینگ در سهام برای رد شدن از صورت حساب مالیاتی استفاده می‌کنند، همچنان بدهکار قبض مالیاتی هستند.
با این وجود، مقررات مربوط به واش تریدینگ در ارزهای دیجیتال هنوز فراگیر نشده است. کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) نیز در سال‌های اخیر به ارزهای دیجیتال علاقه نشان داده است. با این حال، NFTها اوراق بهادار در نظر گرفته نمی‌شوند، زیرا غیر قابل تعویض هستند و خارج از حوزه SEC هستند. از این رو، IRS ارزهای دیجیتال را به عنوان دارایی محسوب می‌کند و نه اوراق بهادار. تا زمانی که تنظیم‌کننده‌ها متوجه نشوند که صلاحیت چه کسی برای نظارت بر کریپتو اعمال می‌شود، خطر واش تریدینگ و از دست دادن سرمایه در ارزهای دیجیتال وجود خواهد داشت.

روش‌های جلوگیری از واش تریدینگ

واش تریدینگ در بازارهای کوچکتر و جدیدتر رایج‌تر از بازارهای بزرگتر است و این بدان دلیل است که بازارهای کوچک‌تر راحت‌تر دستکاری می‌شوند. یک نهنگ بزرگ می‌تواند به راحتی بازار را در کریپتوهای کوچک به حرکت درآورد، زیرا اندازه ترازنامه آن‌ها می‌تواند با ارزش خود کریپتو قابل مقایسه باشد. با ارزهای دیجیتال کم ارزش‌تر، فقط خرید و فروش اندکی باعث می‌شود برخی ربات ها بیدار شوند و حجم بیشتری در بازار ایجاد کنند. علاوه بر این، کوین‌های جدیدی که به بازار اضافه می‌شوند، تاریخچه قیمت یا حجم معاملاتی ندارند. بنابراین، توسعه ‌دهندگان یا سایر افراد ممکن است برای گمراه کردن شرکت‌کنندگان در مورد ارزش واقعی سکه، در واش تریدینگ شرکت کنند. بسیاری از NFTها نیز هیچ حجم معاملاتی ندارند. بنابراین صاحبان NFT می‌توانند به راحتی در واش تریدینگ شرکت کنند تا خریداران را به خرید NFT با قیمتی بسیار بالاتر از ارزش واقعی آن‌ها ترغیب کنند.
برای جلوگیری از قربانی شدن در یک واش تریدینگ بهتر است به سمت ارزهای دیجیتال معتبرتر و با حجم بیشتر بروید. هر چه یک بازار بزرگتر باشد، سرمایه بیشتری نیز برای دستکاری بازار به منظور واش تریدینگ مورد نیاز است و دستکاری بازارهای بزرگی مانند بیت کوین یا اتریوم که ارزش آن‌ها به بیش از صدها میلیارد دلار می‌رسد، بسیار دشوار است. هرچه ارزش بازار کریپتو بزرگتر باشد، صرافی‌های بیشتری با آن معامله می‌کنند که این به طور موثر امکان کشف قیمت‌های بهتر را فراهم می‌کند. برای مثال، اگر یک صرافی رمزنگاری اجازه واش تریدینگ را بدهد، آربیتراژرها تفاوت در قیمت‌گذاری دارایی‌ها را با صرافی‌های دیگر حذف خواهند کرد. هرچه ارز دیجیتال بزرگ‌تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که چندین صرافی در آن بازار معامله کنند، که به فرصت‌های آربیتراژ بین مکان‌های مختلف اجازه می‌دهد تا قیمت‌ها را به یک خط بازگرداند.
همچنین برای جلوگیری از قرار گرفتن در معاملات واش تریدینگ بهتر است بازارهایی را جستجو کنید که سابقه تجاری ثابتی دارند. به این ترتیب، می‌توانید حجم تراکنش‌های کنونی را با سابقه آن ارز دیجیتال مقایسه کنید. هر معامله‌گر یا سرمایه‌گذار برای معاملات خود برنامه و استراتژی خواهد داشت. داشتن یک فرآیند و روش تکرارپذیر برای ورود به معاملات و موقعیت‌ها همراه با فرآیندی برای استراتژی خروج از معامله چیزی است که ثبات را در تجارت و سرمایه گذاری به ارمغان می‌آورد.

دلیل تفاوت قیمت رمزارزها در صرافی‌های مختلف

بیت کوین و به طورکلی ارزهای دیجیتال جزء دارایی‌های غیرمتمرکز هستند، به این معنی که هیچ قیمت استانداردی در زمان خاصی برای آن‌ها وجود ندارد. دارایی‌های دیجیتال به هیچ ارز فیاتی مانند دلار یا یورو متصل نبوده و به کشور خاصی یا حتی به صرافی خاصی مرتبط نیستند. کسانی که به دنبال خرید یا فروش ارزهایی مانند بیت کوین هستند، متوجه خواهند شد که قیمت ارزهای دیجیتال نیز مانند همه کالاها، نسبت به عرضه و تقاضا و نوع بازار متفاوت است. برای مثال یکی از عواملی که در تفاوت قیمت رمز ارزها در صرافی‌های مختلف نقش دارد، نقدینگی است. حجم معاملات یک ارز دیجیتال مانند بیت کوین می‌تواند در صرافی‌های بزرگتر مانند Binance و BitForex بسیار بالاتر باشد، در حالی که صرافی‌های کوچکتر حجم کمتری را مشاهده می‌کنند. این تفاوت در عرضه بر قیمت ارزهای دیجیتال در آن صرافی‌ها تأثیر می‌گذارد. همچنین در حال حاضر هیچ رویه‌ای برای قیمت گذاری بیت کوین یا به طور کلی ارزهای دیجیتال وجود ندارد. این بدان معنی است که هیچ کس نمی‌داند که هزینه یک ارز دیجیتال چقدر باید باشد و قیمت آن‌ها صرفاً توسط سطوح معاملات در زمان مشخص تعیین می‌شود.

صرافی چیست و چگونه کار می‌کند؟

صرافی ارز دیجیتال جایی است که خریداران و فروشندگان می‌توانند ارزهای دیجیتال را معامله کنند. اگر شما نیز می‌خواهید دارایی‌های دیجیتال را معامله کنید، باید این کار را از طریق صرافی‌های ارز دیجیتال انجام دهید. در حال حاضر، تنها تعداد کمی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری سنتی ارزهای دیجیتال را ارائه می‌دهند. به طور کلی سه نوع اصلی از مبادلات رمزنگاری وجود دارد که شامل متمرکز، غیر متمرکز و ترکیبی است. اما روش‌های دیگری نیز برای خرید و فروش رمز ارزهای دیجیتال وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به برنامه‌های سرمایه‌گذاری و پلتفرم‌های P2P یا همتا به همتا اشاره کرد.

نحوه کار صرافی‌ها به چه صورت است؟

هنگامی که یک حساب کاربری در یک صرافی رمزنگاری ایجاد می‌کنید، صرافی به شما این امکان را می‌دهد تا ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین (BTC)، اتر (ETH)، لایت کوین (LTC)، پولکادات (DOT)، دوج کوین (DOGE) و غیره را خریداری کنید و بفروشید. بسته به نوع صرافی، می‌توانید ارزهای دیجیتال را با استفاده از یک ارز فیات مانند دلار آمریکا خریداری کنید. هر چه یک سرویس بزرگتر و معتبرتر باشد، احتمال ارائه طیف وسیعی از ارزهای رمزنگاری شده بیشتر است. در یک صرافی رمزنگاری، می‌توانید از ارزهای فیات معمولی برای خرید کریپتو استفاده کنید، یا ممکن است بتوانید یک ارز دیجیتال را با ارز دیگری مبادله کنید. ممکن است بتوانید دارایی خود را دوباره به ارز معمولی تبدیل کنید، آن را برای معاملات آتی در حساب خود بگذارید، یا آن را به صورت نقد برداشت کنید. بسته به صرافی یا برنامه‌ای که استفاده می‌کنید، سرویس‌های موجود می‌توانند متفاوت باشند. به عنوان مثال، برخی از سرویس‌ها به شما اجازه نمی‌دهند رمزارزهای خود را از صرافی خود به کیف‌پول رمزنگاری خود منتقل کنید. برخلاف صرافی‌های سنتی که ساعات معاملاتی خاصی را برای سرمایه گذاری و خرید و فروش تعیین می‌کنند، صرافی‌های ارزهای دیجیتال در 24 ساعت شبانه ‌روز و تمامی روزهای هفته فعال هستند. از جمله مزایای استفاده از صرافی‌های رمزنگاری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

امکان استفاده آسان و راحت برای کاربران جدید

امکان خرید و فروش ارزهای دیجیتال در یک محیط تنظیم شده

برخی از صرافی‌ها فرم‌های مالیاتی را در اختیار کاربران قرار می‌دهند، که محاسبه مالیات کریپتو را آسان‌تر می‌کند

قیمت ارزهای دیجیتال چگونه و توسط چه شخصی تعیین می‌شود؟

ارزهای دیجیتال مانند سهام، کالاها، اوراق بهادار و … یک دارایی قابل معامله هستند و قیمت آن‌ها با توجه به میزان علاقه‌مندی در بازار برای خرید آن‌ها -که به آن تقاضا می‌گویند- و میزان عرضه یا در دسترس بودن آن‌ها تعیین می‌شود. اگر تقاضای قابل توجهی برای یک کوین خاص وجود داشته باشد، اما عرضه فعلی محدود باشد، قیمت آن دارایی افزایش می‌یابد. تقاضا برای سکه گاهی اوقات بدون توجه به ارزش واقعی ارز افزایش می‌یابد که به آن حالت بیش از حد خرید می‌گویند. از طرف دیگر، اگر مقدار قابل توجهی از یک کوین بدون دلیل فروخته شود، به عنوان بیش فروش از حد (OverSell)، توصیف می‌شود. قیمت ارزهای دیجیتال با رابطه بین عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. مقدار کل اکثر ارزهای دیجیتال با حداکثر عرضه محدود است و کوین‌هایی که تقاضای زیادی برای آن‌ها ثبت شده است، معمولا قیمت بیشتری دارند. در حالیکه سکه‌های بیش از حد فروخته شده عرضه بالا و معمولاً قیمت پایینی دارند.
قانون عرضه و تقاضا در واقع یک نظریه اقتصادی محسوب می‌شود که رابطه بین عرضه یک کالا و تقاضای خریداران برای آن را تعیین می‌کند تا مشخص کند چه تاثیری بر قیمت آن کالا خواهد داشت. این نظریه نوسانات قیمتی دارایی‌های موجود در بازار را توصیف می‌کند. اگر یک سکه محدود باشد یا تقاضا برای آن زیاد باشد، وضعیت منجر به افزایش قیمت می‌شود. کسانی که مایل به خرید آن سکه هستند مایل به رقابت با سایر معامله‌گران برای ارائه قیمت‌های بالاتر هستند. از طرف دیگر، اگر عرضه نامحدود برای یک ارز دیجیتال وجود داشته باشد و تقاضا برای آن کم باشد، قیمت‌ها کاهش می‌یابد.
به طور کلی، قانون عرضه و تقاضا پیش‌بینی می‌کند که اگر تقاضا برای چیزی افزایش یابد، عرضه کنندگان آن را بیشتر خواهند کرد. اکثر تولیدکنندگان تمایل دارند تولیدات خود را برای فروش بیشتر و سود بالاتر، افزایش دهند. اما وقتی صحبت بیشتر از ارزهای دیجیتال می‌شود، این امر غیرممکن است؛ چرا که حداکثر عرضه آن‌ها محدود است. حداکثر عرضه، مقدار کل هر ارز دیجیتالی را که تا به حال وجود خواهد داشت، تعیین می‌کند. وقتی صحبت از حداکثر عرضه بیت کوین به میان می‌آید، این عدد ۲۱ میلیون است. بیش از ۱۸ میلیون بیت کوین در حال حاضر استخراج شده است و مابقی به آرامی به میزان کل عرضه بیت کوین اضافه می‌شود. اما آیا کسی نمی‌تواند پروتکل را برای انتشار سکه‌های بیشتر تغییر دهد؟ در یک شبکه توزیع ‌شده، شخصی که می‌خواهد با دوبرابر کردن تعداد سکه‌ها از سیستم سوء‌استفاده کند، به سادگی نمی‌تواند این کار را انجام دهد، مگر اینکه مایل باشد در این راه سرمایه زیادی را از دست بدهد.

چرا قیمت رمزارزها در صرافی‌های مختلف متفاوت است؟

از آنجایی که ارزهای دیجیتال قابل تنظیم نیستند، عوامل متعددی بر ارزش و قیمت آن‌ها تأثیر می‌گذارد که از جمله آن‌ها می‌توان به تقاضا، سودمندی، رقابت و استخراج، نقدینگی و عدم تمرکز اشاره کرد. بازار ارزهای دیجیتال می‌تواند نوسان داشته باشد که گاهی اوقات به بالاترین حد خود می‌رسد و در بعضی مواقع به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. اما درک چگونگی ارزش گذاری ارزهای دیجیتال می‌تواند به توضیح این تغییرات کمک کند. در ادامه نیز به پاسخ این سوال و دلیل متفاوت بودن قیمت دارایی‌های دیجیتال در صرافی‌های مختلف می‌پردازیم.

نقدینگی:
نقدینگی عامل مهمی برای مبادلات است. برای اینکه فرد بتواند مسئولیت‌های زیرساختی و اداری را حفظ کند و از بین برود، مبادله باید به طور منطقی فعال باشد. معامله‌گران همیشه جذب صرافی‌هایی می شوند که در آن خدمات کارآمد و سریع دریافت می‌کنند.
زمانی که سفارشات به دلیل کمبود نقدینگی به تعویق افتاده باشد، می‌تواند معامله‌گر را از خرید یک دارایی منصرف کند. از این رو، سطح تقاضا و عرضه یک توکن خاص در مبادله نقش مهمی در قیمت پیشنهادی و درخواستی دارد.
عدم تمرکز:
آلت کوین‌ها نیز مانند بیت کوین دارای یک شبکه واحد هستند و هیچ سیستم قیمت گذاری تنظیم شده یا متمرکزی برای آن‌ها وجود ندارد. قیمت بیت کوین در مبادلات مختلف بر اساس عوامل اقتصادی و تجاری عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. برای مبادلات، عوامل ممکن است همیشه از زمانی به زمان دیگر متفاوت باشد. این امر توضیح می‌دهد که چرا معامله‌گران در مورد میانگین قیمت یک ارز دیجیتال خاص صحبت می‌کنند.
هزینه تراکنش:
در حال حاضر، صرافی‌های متعددی در صنعت کریپتو وجود دارد و کاربران همیشه درگیر تراکنش‌های بین مبادلاتی هستند. معاملات همیشه با کارمزدهای خود همراه هستند و مواقعی وجود دارد که کارمزدها بسته به سطح فعالیت و میزان آن می‌تواند متغیر و بسیار زیاد باشد. سناریوهایی مانند این، بار مالی را بر مبادلات تحمیل می‌کنند که باید به هر طریقی متعادل شوند. اما ایده آل ترین روش موجود در حال حاضر، توزیع هزینه‌ها در قیمت‌گذاری محصول است.
حجم مبادله:
حجم مبادله در اکثر موارد محدود است زیرا تمام سکه‌های استخراج شده بخشی از مبادلات آنلاین هستند که مجموعه کوچکی از کل سکه‌های استخراج شده را تشکیل می‌دهد. کاربران هرگز از آربیتراژ استفاده کامل نمی‌کنند. قیمت‌های ارزهای دیجیتال در صرافی‌های مختلف بر اساس معاملات است و هرگز روشی برای قیمت‌گذاری ثابت وجود ندارد، بنابراین هیچ‌کس از قیمت ارزها آگاه نیست. قیمت یک دارایی معمولاً بین قیمتی که یک فرد مایل به معامله و دیگری مایل به خرید همان ارز است، متعادل است. معامله قیمت بین دو فرد در یک مبادله پس از مشخص شدن حد پایین و بالایی انجام شده و قیمت بعد از آن تعیین می‌شود.

چرا کارمزد تراکنش در صرافی های مختلف متفاوت است؟

بیشتر صرافی‌های ارزهای دیجیتال از افرادی که از خدمات گسترده آن‌ها استفاده می‌کنند، کارمزد تراکنش برای مبادلات دریافت می‌کنند، که بخشی از مبلغ معامله را به قیمت نهایی معامله اضافه می‌کنند. کارمزدی که توسط اکثر صرافی‌های رمزنگاری دریافت می‌شود در مقایسه با ارزش مبادلات شما بسیار ناچیز است، اما شما همیشه باید آیین نامه انجام معاملات را بخوانید و در انتخاب صرافی برای انجام تراکنش، دقت لازم را داشته باشید. میانگین کارمزدی که اغلب توسط صرافی‌های محبوب رمزنگاری دریافت می‌شود از 0.1 درصد تا 0.2 درصد متغیر می‌باشد. به عنوان مثال، صرافی رمزنگاری بایننس برای معامله گرانی که از BNB (کوین بایننس) برای انجام تجارت خود استفاده نمی‌کنند، 0.1 درصد کارمزد تراکنش دریافت می‌کند، در حالی که صرافی BitForex کارمزدهای تراکنش و‌ مبادلات را به کارمزدهای «سازنده» یا «گیرنده» تقسیم بندی کرده است.
به طور خلاصه، این بدان معنی است که هر کسی که نقدینگی را با قرار دادن یک سفارش محدود زیر قیمت مشخص هنگام خرید، یا بالاتر از قیمت هنگام فروش به دفترچه سفارش خود اضافه کند، واجد شرایط پرداخت هزینه تراکنش هستند. صرافی BitForex نیز دارای نرخ کارمزد سازنده 0 درصد و کارمزد گیرنده 0.05 درصد است. ایده کارمزدهای «سازنده» و «گیرنده» می‌تواند برای آن دسته از معامله‌گران نسبتاً تازه وارد در صنعت کمی پیچیده به نظر برسد، اما صرافی‌های خاصی وجود دارند که معاملاتی را برای کارمزد ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، ETERBASE، هم برای بازارسازان و هم برای خریداران با توجه به شرایط، کارمزد صفر ارائه می‌کند و بسته به مقدار دارایی که می‌خواهید معامله کنید، معاملات دیگری نیز وجود دارد، در حالی که Coinbase Pro، که قبلا GDAX نامیده می‌شد، یکی از ارزان ترین صرافی‌ها برای خرید و مبادله رمزارزها در نظر گرفته می‌شود. اما بهترین توصیه برای معامله‌گرانی که در مورد قیمت‌های مختلف ارائه شده توسط صرافی‌های مختلف سردرگم هستند این است که ابتدا مشخص کنید که قرار است چه نوع معامله‌‌ای انجام دهید و به دنبال صرافی باشید که نیازهای شما را برآورده کند و در عین حال کمترین کارمزد تراکنش را داشته باشد.

ETF بیت کوین یا صندوق‌های قابل معامله به چه معناست؟

صندوق مبادله ارز دیجیتال (ETF) صندوقی است که از ارزهای رمزنگاری شده تشکیل شده است. در حالی که بیشتر ETF ها یک شاخص یا سبدی از دارایی‌ها را دنبال می‌کنند، یک ETF ارز دیجیتال قیمت یک یا چند توکن دیجیتال را ردیابی می‌کند. بر اساس خرید یا فروش سرمایه گذار، قیمت سهام ETF ارزهای دیجیتال به صورت روزانه در نوسان است. ETF نیز درست مانند سهام عادی، به صورت روزانه معامله می‌شود. ETF بیت‌کوین نیز صندوق‌هایی هستند که در بورس معامله می‌شوند و ارزش بیت‌کوین را دنبال می‌کنند و به جای صرافی‌های ارزهای دیجیتال، در مبادلات سنتی بازار معامله می‌شوند. ETF بیت کوین به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهد تا در بیت کوین سرمایه گذاری کنند بدون اینکه نیازی به استفاده از صرافی ارزهای دیجیتال داشته باشند.

ETF بیت کوین چیست؟


ETF بیت کوین یک صندوق قابل معامله در مبادلات است که از بیت کوین یا دارایی‌های مرتبط با قیمت بیت کوین تشکیل شده است. آن‌ها در یک صرافی سنتی به جای صرافی ارزهای دیجیتال معامله می‌شوند. از نظر تئوری، بیت کوین توسط شرکت خریداری می‌شود، به اوراق بهادار تبدیل می‌شود و در بورس فروخته شده و یا معامله می‌شود. با این حال، کمیسیون امنیت و مبادلات همچنان این پیشنهادات را رد می‌کند. هیچ ETF ارز دیجیتالی وجود ندارد که مستقیماً یک سکه زیربنایی یا اصلی را نشان دهد. در حال حاضر، دارایی‌های اساسی در ETFهای بیت کوین به قراردادهای آتی بیت کوین که در بورس کالای شیکاگو معامله می شوند، مرتبط هستند.
اولین مفهوم برای ETF بیت کوین مدت کوتاهی پس از اینکه سرمایه گذاران و کارگزاران متوجه شدند که قیمت بیت کوین روند صعودی دارد و ارز دیجیتال محبوب‌تر می‌شود، ظهور کرد. با افزایش قیمت بیت کوین به بالای چند هزار دلار، سرمایه گذاران خرد فرصت سرمایه گذاری مستقیم در بیت کوین را از دست دادند. کارگزاری‌ها، در پاسخ به تقاضا برای دسترسی سرمایه گذاران به بیت کوین، شروع به طراحی صندوق‌های قابل معامله در مبادلات بیت کوین کردند و درخواست‌ها با کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) برای تأیید در سال 2013 با برادران وینکلووس آغاز شد.

آشنایی با ETFهای بیت کوین

در یک صندوق قابل معامله در بورس که سهام را ردیابی می‌کند، سهام توسط صندوق خریداری می‌شود. ETF ها دارایی‌های صندوق هستند و شرکتی که آن‌ها را خریداری کرده است، کسری از سهام را در بورس عرضه می‌کند که تقریباً در هر ساعتی معامله می‌شود.
یک ETF بیت کوین، با پیروی از این ساختار، نیاز به خرید و نگهداری بیت کوین دارد. سپس سهام کسری از دارای‌‌های خود را در بورس عرضه می‌کند که می‌تواند مشابه یک ETF سنتی معامله شود.
قرارداد آتی (معاملات فیوچر) یک قرارداد استاندارد است که در آن دو طرف توافق می‌کنند که مقدار مشخصی از دارایی را در یک روز خاص با قیمتی خاص مبادله کنند. قرارداد آتی بیت کوین توافقی بین دو طرف برای مبادله یک واحد قرارداد بیت کوین است. صندوق بر اساس قیمت فعلی یک واحد قراردادی، سهام را با قیمت ایجاد می‌کند و آن را برای معامله عرضه می‌کند. اولین ETF رسمی مرتبط با بیت کوین، Proshares Bitcoin Strategy ETF (BITO) بود که توسط SEC در اکتبر 2021 تایید شد و در بورس اوراق بهادار نیویورک فهرست شد.

ETF ها چگونه کار می‌کنند؟


ETF یک صندوق سرمایه‌گذاری است که قیمت یک دارایی یا شاخص پایه را دنبال می‌کند. امروزه، ETF برای چندین دارایی و صنعت، از کالاها گرفته تا ارزها، در دسترس است. یک ETF بیت کوین نیز به همین صورت عمل می‌کند. قیمت یک سهم از صندوق قابل معامله در بورس با قیمت بیت کوین در نوسان است. اگر ارزش بیت کوین افزایش یابد، ETF نیز افزایش می‌یابد و بالعکس. ETF به جای معامله در صرافی ارزهای دیجیتال، در یک صرافی مانند NYSE یا TSX معامله می‌شود. سرمایه گذاران نیز می‌توانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق دو روش مختلف به بیت کوین دسترسی پیدا کنند: ETF های بیت کوین نقطه ای و ETF های آتی بیت کوین.
ETFهای بیت کوین نقطه‌ای
یک ETF بیت کوین نقطه‌ای، توسط بیت کوین‌های فیزیکی پشتیبانی می‌شود که ارزش ETF را تشکیل می‌دهند. اگر ارزش سکه‌های دیجیتال پشتوانه ETF افزایش یابد، به طور کلی می‌توان انتظار داشت ارزش سرمایه گذاری شما افزایش یابد. به زبان ساده، اگر قیمت بیت کوین افزایش یابد، سرمایه گذاری نیز باید انجام شود. ETF بیت کوین با پشتوانه فیزیکی مستقیم‌ترین راه برای سرمایه‌گذاری در بیت کوین بدون خرید بیت کوین در صرافی ارز دیجیتال و نگه داشتن سکه‌ها است؛ اگرچه برخی از نکات منفی وجود دارد. برای مثال، بر خلاف بازارهای کریپتو که شبانه روز معامله می‌کنند، سرمایه گذاران محدود به معامله ETF در ساعات مشخصی برای مبادلات اوراق بهادار تنظیم شده‌اند.
ETF های آتی بیت کوین
یک ETF آتی بیت کوین هیچ بیت کوینی را به عنوان دارایی پایه نگه نمی‌دارد. در عوض، صندوق به جای سکه واقعی، قراردادهای آتی را بر روی بیت کوین نگه می‌دارد. یک قرارداد آتی به طور بالقوه به سرمایه‌گذاران این امکان را می‌دهد که از طریق توافقی که قیمت ثابت و تاریخ آتی برای تحویل دارایی یا ارزش معادل نقدی تعیین می‌کند، از افزایش قیمت‌ها سود ببرند. از آنجایی که یک ETF مبتنی بر معاملات آتی بیت‌کوین، بیت‌کوین را نگه نمی‌دارد، مستقیماً در معرض خطرات مرتبط با ذخیره‌ سازی این ارز دیجیتال قرار نمی‌گیرد. سرمایه‌گذاری در معاملات آتی بیت‌ کوین می‌تواند منجر به معاملات آتی بیت‌ کوین با پرمیوم یا در مقایسه با قیمت نقدی با تخفیف شود، که عمدتاً به دلیل فرآیند چرخش قراردادهای آتی در فواصل منظم به منظور حفظ قرار گرفتن در معرض سرمایه‌گذاری است که در نهایت می‌تواند منجر به سود یا ضرر سرمایه‌گذار شود.

اهداف ETF بیت کوین


ETFهای بیت کوین در شکل فعلی خود و شکل مورد نظر بسیاری از سرمایه‌گذاران به طوری طراحی شده‌اند که به افراد بیشتری اجازه می‌دهد تا بدون هزینه‌های لازم و دردسرهای خرید آن‌ها در بیت کوین سرمایه گذاری کنند. آن‌ها نیاز به رویه‌های امنیتی و وجوه بیش از حد را از بین می‌برند در حالی که یک نوع سرمایه گذاری جدید را ارائه می‌دهند.
با استفاده از ETF شما می‌توانید کلیدهای خصوصی را با خیال راحت ذخیره کنید؛ چرا که در این صندوق‌ها خطر هک و سرقت دارایی‌ها وجود ندارد.

مزایای ETF بیت کوین

ساده‌تر کردن فرایند سرمایه گذاری در بیت‌کوین: سرمایه‌گذاری در یک ETF بیت‌کوین بدون نیاز به یادگیری نحوه عملکرد بیت‌کوین، ثبت‌نام در یک صرافی ارز دیجیتال و ریسک داشتن مستقیم بیت‌کوین، اهرمی را برای قیمت بیت‌کوین فراهم می‌کند. به عنوان مثال، بیت کوین‌ها در یک کیف پول نگهداری می‌شوند و اگر سرمایه گذار رمز عبور کیف پول را گم کند، بیت کوین او برای همیشه از دست می‌رود. ETF بیت کوین فرآیند سرمایه گذاری در بیت کوین را ساده می‌کند.
تنوع بخشی: یک ETF می‌تواند بیش از یک دارایی را در خود جای دهد. به عنوان مثال، یک ETF بیت‌کوین می تواند شامل بیت کوین، سهام اپل، سهام فیس بوک و موارد دیگر باشد که به سرمایه گذاران فرصت کاهش ریسک و تنوع بخشیدن به سبد خود را می‌دهد. به طور مشابه، با معامله در یک بورس بازار تنظیم شده، یک ETF بیت کوین فرصتی را برای سرمایه گذاران فراهم می‌کند تا سبدهای سهام موجود خود را متنوع کنند.
کارایی مالیاتی: با توجه به اینکه بیت کوین غیرمتمرکز است، اکثر موسسات مالیاتی و صندوق‌های بازنشستگی جهان اجازه خرید بیت کوین را نمی‌دهند. از سوی دیگر، تجارت بیت کوین ETF در صرافی‌های سنتی احتمالاً توسط SEC تنظیم می‌شود و برای بهره وری مالیاتی واجد شرایط است.

معایب ETF بیت کوین

هزینه های مدیریتی: ETFها معمولاً هزینه‌های مدیریتی را برای راحتی که ارائه می‌دهند دریافت می‌کنند. بنابراین، داشتن مقدار قابل توجهی از سهام در ETF بیت کوین می‌تواند در طول زمان منجر به هزینه‌های مدیریتی بالایی شود.
عدم دقت ETF: در حالی که ETFها قیمت یک دارایی اساسی را ردیابی می‌کنند، آن‌ها همچنین می‌توانند دارایی‌های متعددی برای تنوع بخشیدن به سبد سهام داشته باشند. با این حال، این نشان می‌دهد که افزایش 50 درصدی قیمت بیت کوین ممکن است به دلیل سایر دارایی‌های آن به طور دقیق در ارزش صندوق قابل معامله در بورس منعکس نشود. بنابراین، در حالی که یک ETF اهرمی برای قیمت بیت کوین فراهم می‌کند، ممکن است ردیاب دقیق قیمت بیت کوین نباشد.
محدودیت برای تجارت ارزهای دیجیتال: بیت کوین را می‌توان با سایر ارزهای دیجیتال مانند اتریوم، لایت کوین، XRP و غیره معامله کرد. یک ETF بیت کوین واجد شرایط معامله با سایر ارزهای دیجیتال نیست، زیرا یک ارز دیجیتال نیست بلکه صرفاً یک صندوق سرمایه گذاری است که قیمت بیت کوین را ردیابی می‌کند.
عدم مالکیت بیت کوین: بیت کوین به عنوان پوششی در برابر بانک‌های مرکزی، ارزهای فیات و سهام عمل می‌کند. بیت کوین با مستقل بودن از بانک‌های مرکزی راهی برای کاهش ریسک‌های مرتبط با سیستم مالی فراهم می‌کند. بیت کوین همچنین با ارائه حریم خصوصی از طریق بلاکچین بیت کوین از کاربران و سرمایه گذاران محافظت می‌کند. یک ETF بیت کوین توسط دولت تنظیم می‌شود و این مزایا را حذف می‌کند.

چین لینک (Chainlink) چیست؟

چین لینک چیست؟ Chainlink یک شبکه اوراکل غیرمتمرکز است که داده‌های دنیای واقعی را برای قراردادهای هوشمند در بلاکچین فراهم می‌کند. قراردادهای هوشمند قراردادهای از پیش تعیین شده بر روی بلاکچین هستند که اطلاعات را ارزیابی می‌کنند و در صورت برآورده شدن شرایط خاص به طور خودکار اجرا می‌شوند. توکن‌های آن دارایی‌های دیجیتالی هستند که برای پرداخت هزینه خدمات در شبکه استفاده می‌شوند. Chainlink (LINK) یک پلتفرم ارزدیجیتال و فناوری است که شرکت‌های غیر بلاکچین را قادر می‌سازد به طور ایمن با پلتفرم‌های بلاکچین ارتباط برقرار کنند. Chainlink میان افزاری است که قراردادهای هوشمند مبتنی بر بلاکچین را با داده‌های خارجی مانند قیمت سهام مرتبط می‌کند. Chainlink به عنوان یک شبکه اوراکل غیرمتمرکز یا لایه انتزاعی بلاکچین شناخته می‌شود و از فناوری بلاکچین برای فعال کردن محاسبات درون و خارج زنجیره ایمن استفاده می‌کند. شرکت‌هایی که از Chainlink استفاده می‌کنند می‌توانند به هر شبکه اصلی از بلاکچین، از جمله اتریوم و سولانا دسترسی داشته باشند. در این مقاله از صرافی تتر قصد داریم تا به توضیح جامع و کامل چین لینک بپردازیم.

Chainlink چیست؟


قراردادهای هوشمند، قراردادهای از پیش تعیین شده بر روی بلاکچین هستند که اطلاعات را ارزیابی می‌کنند و در صورت برآورده شدن شرایط خاص به طور خودکار اجرا می‌شوند. مشکل در اتصال منابع اطلاعاتی خارجی به قراردادهای هوشمند بلاکچین به زبانی که هر دو آن را می‌فهمند، یکی از محدودیت‌های اصلی در نحوه استفاده گسترده از قراردادهای هوشمند است. اینجاست که اوراکل‌ها وارد عمل می‌شوند. اوراکل نرم‌افزاری است که به‌عنوان «میان‌افزار» شناخته می‌شود و به‌عنوان یک واسطه عمل می‌کند که داده‌ها را از دنیای واقعی به قراردادهای هوشمند در زنجیره بلوکی انتقال می‌دهد. قراردادهای هوشمند قراردادهای غیرقابل تغییر و تأییدی هستند که به طور خودکار در چهارچوب IF/THEN در صورت برآورده شدن شرایط اجرا می‌شوند. داده‌هایی که این شرایط را تعریف می‌کنند به طور سنتی از زنجیره بلوکی نشات می‌گیرند. اخیراً اوراکل‌ها در اکوسیستم رمزنگاری معرفی شده‌اند تا داده‌های خارج از زنجیره را به قراردادهای هوشمند درون زنجیره‌ای بیاورند. اما، اوراکل‌های متمرکز مزایای قراردادهای هوشمند درون بلاکچین را کاهش می‌دهند زیرا ممکن است غیرقابل اعتماد یا معیوب باشند. Chainlink که در سال 2017 توسط سرگئی نظروف و استیو الیس راه‌اندازی شد، یک شبکه غیرمتمرکز از گره‌ها است که داده‌ها و اطلاعات را از منابع خارج از بلاکچین تا قراردادهای هوشمند درون بلاکچین از طریق اوراکل فراهم می‌کند. این فرآیند، همراه با سخت افزار فوق‌العاده ایمن، مشکلات قابل اطمینان را که ممکن است در صورت استفاده از یک منبع متمرکز منفرد رخ دهد، حذف می‌کند. اوراکل‌ها موجودیت‌‌هایی هستند که زنجیره‌های بلوکی را به سیستم‌های خارجی متصل می‌کنند و از این طریق به قراردادهای هوشمند اجازه می‌دهند بر اساس ورودی‌ها و خروجی‌های منشاء بلاکچین اجرا شوند. اگرچه اوراکل‌های سنتی متمرکز هستند، Chainlink فرآیند انتقال داده‌ها بر روی بلاکچین و خارج از آن را از طریق قراردادهای هوشمند ترکیبی غیرمتمرکز می‌کند. توکن‌های LINK برای پاداش دادن به اپراتورهای شبکه Chainlink برای بازیابی داده‌ها از فیدهای خارج از زنجیره، قالب‌بندی داده‌ها به فرمت‌های قابل دسترس و انجام محاسبات خارج از زنجیره استفاده می‌شوند. LINK یک توکن ERC-20 است، به این معنی که با سایر ارزها و قراردادهای هوشمند پشتیبانی شده توسط پلتفرم اتریوم سازگار است. شبکه اوراکل غیرمتمرکز Chainlink سیستمی از گره‌ها است که به پروتکل‌های تنظیم شده پایبند هستند. اپراتورهای گره موظفند توکن‌های LINK خود را به اشتراک بگذارند و تعداد خاصی از آن‌ها را قفل کنند.

چین لینک چه ویژگی‌هایی دارد؟


همان‌طور که گفته شد، Chainlink یک شبکه اوراکل غیرمتمرکز است که زنجیره‌های بلوکی را با داده‌های خارج از زنجیره متصل می‌کند. چین لینک بر روی پلتفرم اتریوم میزبانی می‌شود که از پروتکل عملیاتی اثبات سهام استفاده می‌کند. علاوه بر این، Chainlink یک پروژه بلاکچین منبع باز است، به این معنی که هر کسی می‌تواند کد پروژه را مشاهده و در آن مشارکت کند. Chainlink از قراردادهای هوشمند ترکیبی برای ادغام کد درون زنجیره‌ای و زیرساخت داده‌های خارج از زنجیره استفاده می‌کند. توکن‌های زنجیره‌ای که LINK نامیده می‌شوند، به عنوان ارز برای پرداخت به اپراتورهای شبکه Chainlink برای بازیابی و آماده‌سازی داده‌های خارج از زنجیره و انجام محاسبات به کار برده می‌شوند. زنجیره بلاکچین می‌تواند از اشتراک گذاری امن ورودی‌ها، خروجی‌ها و محاسبات پشتیبانی کند. برخی از ویژگی‌های Chainlink عبارتند از:
پشتیبانی از فیدهای داده غیرمتمرکز: داده‌های بسیاری از منابع را می‌توان به طور ایمن جمع آوری و برای قراردادهای هوشمند ترکیبی پردازش کرد.
ارائه منابع تصادفی قابل تأیید: برنامه‌هایی مانند بازی‌هایی که به رمزنگاری تصادفی نیاز دارند می‌توانند از Chainlink استفاده کنند.
فعال سازی اتوماسیون: قراردادهای هوشمند Chainlink می‌توانند عملکردهای حیاتی و وظایف رویداد محور را برای شرکت‌ها خودکار کنند.
پشتیبانی از قابلیت همکاری متقابل بلاکچین: Chainlink می‌تواند پلتفرم‌های بلاکچین را برای پشتیبانی از تبادل پیام‌ها، نشانه ها و اقدامات خاص به یکدیگر متصل کند.

چین لینک چه تفاوتی با اتریوم دارد؟

شبکه چین لینک از برخی جهات مکمل شبکه اتریوم و سایر بلاک چین‌ها است. Chainlink می‌تواند ارتباطات ایمن بین پروژه‌های اتریوم و داده‌های مختلف خارج از زنجیره را تسهیل کند. از آنجایی که توکن LINK Chainlink بر روی پلتفرم اتریوم ساخته شده است، LINK با پروتکل‌های پلتفرم اتریوم سازگار است. از توکن‌های اتریوم می‌توان برای خرید، تسهیل قراردادهای هوشمند و پرداخت به استخراج‌کنندگان برای راه‌اندازی شبکه اتریوم استفاده کرد. توکن‌های چین لینک تنها یک مورد استفاده دارند، و آن پرداخت به اپراتورهای گره در شبکه چین لینک است.

انواع قراردادهای هوشمند Chainlink


هنگامی که یک قرارداد هوشمند به داده نیاز دارد، فرآیند در یک بلاکچین فعال با قرارداد هوشمند شروع می‌شود. آن قرارداد هوشمند یک درخواست (Requesting Contract) برای اطلاعات ارسال می‌کند. پروتکل Chainlink این درخواست را به‌عنوان یک «رویداد» ثبت می‌کند و به نوبه خود یک قرارداد هوشمند مربوطه (قرارداد سطح خدمات زنجیره‌ای (SLA)) نیز بر روی بلاکچین ایجاد می‌کند تا این داده‌های خارج از زنجیره را دریافت کند. قرارداد Chainlink SLA سه قرارداد فرعی ایجاد می‌کند که عبارت هستند از:
قرارداد Chainlink Reputation: سوابق ارائه‌دهنده اوراکل را بررسی می‌کند تا صحت و سابقه عملکرد آن را تأیید کند و سپس گره‌های نامعتبر یا غیرقابل اعتماد را ارزیابی و دور می‌اندازد.
قرارداد Chainlink OrderMatchin: درخواست قرارداد درخواست‌کننده را به گره‌های Chainlink تحویل می‌دهد و پیشنهادات آن‌ها بر اساس درخواست را دریافت می‌کند (زمانی که قرارداد درخواست‌کننده مجموعه خاصی از گره‌ها را انتخاب نمی‌کند) و سپس تعداد و نوع مناسب گره‌ها را برای انجام درخواست انتخاب می‌کند.
قرارداد Chainlink Aggregating: تمام داده‌ها را از اوراکل‌های انتخابی گرفته و اعتبارسنجی می‌کند و یا آن‌ها را برای یک نتیجه دقیق تطبیق می‌دهد.

چگونه گره‌های Chainlink به طور قابل اعتمادی داده‌ها را تأیید می‌کنند؟

گره‌های زنجیره‌ای، درخواست قرارداد برای داده را می‌پذیرند و از نرم‌افزار «Chainlink Core» برای ترجمه آن درخواست از زبان برنامه‌نویسی درون بلاک‌چینی به زبان برنامه‌نویسی خارج از بلاکچین استفاده می‌کنند. سپس این نسخه جدید ترجمه شده درخواست، به یک رابط برنامه نویسی برنامه خارجی (API) هدایت می‌شود که داده‌ها را از آن منبع جمع آوری می‌کند. پس از جمع‌آوری داده‌ها، از طریق Chainlink Core دوباره به زبان بلاکچین ترجمه شده و به قرارداد جمع‌آوری Chainlink ارسال می‌شود.
قرارداد جمع‌آوری Chainlink می‌تواند داده‌ها را از یک منبع واحد و از منابع متعدد تأیید کند و همچنین داده‌ها را از چندین منبع تطبیق دهد. به این ترتیب، گره‌های Chainlink می‌توانند داده‌ها را از یک منبع واحد تأیید کنند. قرارداد جمع‌آوری Chainlink می‌تواند این فرآیند اعتبارسنجی را برای چندین منبع تکرار کند، سپس همه داده‌های تایید شده را با میانگین‌گیری آن‌ها در یک تکه داده، تطبیق دهد. جدا از منبع داده، Chainlink راهی برای ارائه مطمئن و کارآمد داده‌های دقیق برای قراردادهای هوشمند در بلاکچین‌های فعال قرارداد هوشمند را نیز ایجاد کرده است.

کلاهبرداری با اجاره حساب

امروزه ارزهای دیجیتال گسترش زیادی پیدا کرده و افراد زیادی جذب این حوزه شده‌اند. علی رغم مزایا و قابلیت های بی‌شمار ارزهای دیجیتال، اما به دلیل دیجیتالی و جدید بودن آن‌ها، احتمال وقوع کلاهبرداری بسیار زیاد است. در طی چند سال اخیر، موارد کلاهبرداری زیادی به شیوه‌های مختلف در حوزه ارزهای دیجیتال رخ داده است. یکی از جدید‌ترین شیوه‌های کلاهبرداری که حتما به تازگی آن را شنیده‌اید، کلاهبرداری از طریق اجاره حساب‌های صرافی‌های ارز دیجیتال است. اشخاصی که در یکی از بروکرهای بازارهای مالی اقدام به افتتاح حساب کرده‌‌اند، حتما در بخش مفاد و قوانین ثبت ‌نام صرافی‌های ارز دیجیتال، قسمتی را که در آن عنوان شده است شخص دارای حساب، مسئولیت همه عمل‌های مجرمانه‌ای که از طریق حساب متعلق به آن شخص انجام می‌گیرد را عهده دارد را دیده‌اند. روزانه کاربران زیادی با آگهی‌های مربوط به اجاره حساب مواجه شده و گاهی اوقات به دلیل بزرگنمایی در وعده‌های داده شده مانند درآمد‌های چند میلیونی، برای انجام این کار وسوسه می‌شوند. این در حالی است که تمام این وعده‌ها دروغین بوده و گونه‌ای فیشینگ یا کلاهبرداری هستند که کاربران در دام آن‌ها می‌افتند. از این رو، در این مقاله از صرافی تتر قصد داریم تا به توضیح راجع به کلاهبرداری جدید از طریق اجاره حساب صرافی‌های ارز‌ دیجیتال بپردازیم.

فیشینگ چیست؟

پیش از پرداختن به این شیوه کلاهبرداری بهتر است در وهله اول ببینیم اصلا فیشینگ یا کلاهبرداری از ارزهای دیجیتال چیست؟ فیشینگ نوعی کلاهبرداری آنلاین است که شامل فریب دادن افراد برای ارائه اطلاعات مهم و خصوصی، مانند رمز عبور یا شماره کارت اعتباری، از طرق مختلف است. فیشینگ را می‌توان از طریق ایمیل، شبکه‌های اجتماعی یا وب سایت‌های مخرب انجام داد. کلاهبرداری‌های فیشینگ برای مدت طولانی وجود داشته‌اند، اما نوآوری جدید در حوزه بلاک چین، کاربران کریپتو را به اهداف اصلی هکر‌ها تبدیل کرده است. از آنجایی که فضای کریپتو به سرعت در حال گسترش است، کلاهبرداری‌ها نیز در حال گسترش هستند. برای نمونه، هنگامی که یک حساب کاربری ارزی یا بانکی به واسطه اجاره دادن حساب توسط سایبری‌ها مورد حمله قرار گرفته و خالی شود، این اتفاق، فیشینگ نامیده می‌شود.

اجاره حساب صرافی‌های ارز دیجیتال و کلاهبرداری از آن

همان طور که در ابتدا نیز به آن اشاره شد، با رشد روز افزون ارزهای دیجیتال، شیوه‌های کلاهبرداری از طریق آن‌ها نیز گسترش پیدا می‌کند. یک شیوه جدید فیشینگ و سرقت نیز از طریق اجاره حساب صرافی ارز دیجیتال است. هکرها توانسته‌اند که با انجام فیشینگ، حساب صاحبان آن‌ها را خالی کنند. یکی از مهم‌ترین شیوه‌های پیدا کردن قربانیان توسط هکر‌ها، سوءاستفاده از افرادی است که به دنبال درآمد‌های بالا در مدت زمان کم هستند. کلاهبرداران، بازار ارزهای دیجیتال و افراد ساده لوح فعال در آن را بهترین و مناسب‌ترین گزینه برای انجام کلاهبرداری می‌دانند. حتما تا‌کنون با آگهی‌های شغلی وسوسه انگیزی که خبر از درآمد‌های نجومی می‌دهند مواجه شده‌اید. اغلب اوقات محتوای این آگهی‌ها به این گونه است که می‌توانید تنها با داشتن یک گوشی همراه، روزانه درآمدهای دلاری کسب کنید. اجاره حسا‌ب‌های کاربری با این گونه آگهی‌های کلاهبرداری مرتبط هستند. چرا که در اصل طرز کار اغلب این آگهی ها به این صورت است که شما باید اقدام به افتتاح یک حساب در یک صرافی ارز دیجیتال کرده و سپس آن را اجاره دهید. اجاره‌ دادن این حساب‌ها کاری به شدت نا‌امن و در عین حال غیر قانونی است. چرا که چنین تصوری وجود دارد که فردی که حساب کاربری را اجاره گرفته است، به خرید و فروش ارز دیجیتال و سرمایه گذاری اقدام می‌کند و مبلغی را به عنوان پورسانت به شما می‌دهد. اما در اغلب اوقات می‌تواند چنین نباشد و فرد دست به اقدامات غیر قانونی و پولشویی بزند. از آن‌جایی که شما به هنگام افتتاح حساب مراحل احراز هویت را شخصاً انجام می‌دهید، بنابراین همه مسئولیت‌های حساب را بر عهده گرفته و باید جوابگوی تمام اتفاقات افتاده از طریق آن حساب باشید. به عبارت بهتر، شما به عنوان کاربری که در یک صرافی ارز دیجیتال اقدام به ایجاد حساب و احراز هویت کرده‌اید، مسئول همه تراکنش‌هایی هستید که به واسطه حساب کاربری شما در آن صرافی رمزارز انجام می‌شود. بنابراین، کرایه دادن حساب کاربری در یک صرافی ارز دیجیتال می‌تواند خطرات چند جانبه‌ای هم برای صاحب حساب و اجاره دهنده و هم برای مدیران پلتفرم، داشته باشد. این کار از لحاظ قانونی نیز می‌تواند با پیگرد همراه باشد، چرا که هر کاربری در پروسه احراز هویت، تمام اطلاعات حساب بانکی خود مانند شماره حساب یا شماره شبا، کد ملی، آدرس و شماره تلفن و حتی تصویر خود را در سامانه ثبت نام صرافی وارد می‌کند. بنابراین، اگر در انتقال وجه از حسابی به حساب دیگر مشکلی وجود داشته باشد، اطلاعات کاربر برای ردگیری جرم بررسی شده و فرد مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرد. هکر‌ها با مورد هدف قرار دادن و سوءاستفاده از افراد زود باور و نا آگاه و وسوسه کردن آن‌ها با وعده درآمد‌های چند میلیونی، از حساب کاربری تایید شده آن‌ها استفاده کرده و پول‌های هک شده را به ارز دیجیتال تبدیل می‌کنند. اغلب افرادی که اقدام به عمل فیشینگ و پول‌شویی از این طریق می‌کنند، بیشتر بر روی رمزارز بیت‌ کوین مانور داده و اقدام به خرید آن می‌کنند. این به این دلیل است که هنگامی که فردی حساب بانکی صرافی ارز دیجیتال خود را اجاره می‌دهد، کلاهبردار‌ها می‌توانند با خرید بیت‌ کوین، راه را برای خود تسهیل بخشند. اگرچه تراکنش‌های مربوط به بیت‌ کوین به شکل نیمه نا‌شناس هستند و هر نوع تراکنشی که در آن انجام شود در دفتر کل بلاکچین ذخیره می‌شود، اما باز هم کلاهبرداران دست به این کار می‌زنند. سادگی عمل برای کلاهبرداران به جهت دشوار بودن ربط‌ دادن یک کیف پول ارز دیجیتال به شخصی حقیقی در واقعیت است. چرا که همه افرادی که در صرافی‌ها دارای حساب کاربری هستند، می‌توانند چند کیف پول مختلف داشته باشند. کلاهبرداران نیز از این ویژگی سوءاستفاده کرده و پولی که در این راه به دست آورده‌اند را به‌ راحتی پنهان می‌کنند.

چگونه ممکن است افراد در دام کلاهبرداری از طریق اجاره حساب‌های کاربری بیافتند؟

در وهله اول ممکن است فرد در سایت‌های مختلف و پلتفرم‌های کاریابی با یک آگهی کار با حقوق بسیار بالا مواجه شود.

سپس به صورت غریزی و تحت تاثیر درآمد بالای عنوان شده در آگهی، با شماره تلفن موجود در آگهی تماس گرفته و شرایط آن را جویا می‌شود.

در این تماس و در شرح نحوه کار به فرد گفته می‌شود که برای آغاز به کار باید اقدام به افتتاح حساب در یک صرافی ارز دیجیتال کرده و سپس آن حساب را اجاره دهد.

در فرآیند افتتاح حساب باید پروسه احراز هویت طی شده و همچنین اغلب صرافی‌ها از کاربران می‌خواهند تا یک کارت بانکی به نام خود فرد نیز ارائه شود. کلاهبرداران برای جلب اعتماد افراد از آن‌ها می‌خواهند تا یک کارت بانکی خالی را ارائه دهند.

کلاهبرداران از حساب کاربری ایجاد شده توسط این افراد جهت انجام کارهای غیر قانونی و پول‌شویی استفاده ‌می‌کنند. بعد از گذشت مدتی، صاحبان حساب‌هایی که از آن‌ها پولشویی شده متوجه این امر که از آن‌ها دزدی شده است شده و شکایت می‌کنند.

در این مرحله، تراکنش‌های انجام شده حساب آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته و مشخص می‌شود که وجوه به حسابی که فرد ایجاد کرده و اجاره داده بود واریز شده و این حساب با این وجوه، اقدام به خرید بیت کوین و ارز دیجیتال کرده است. این جا است که فرد توسط مراجع قانونی مورد پیگیری قرار می‌گیرد.

طبق قوانین صرافی‌های ارز دیجیتال و همچنین توافقی که به هنگام افتتاح حساب کاربری در صرافی انجام می‌شود، همه کاربران مسئولیت حساب کاربری خود را دارا هستند و از نظر قانونی هم، فردی که صاحب حساب است باید پاسخگوی اعمال غیر قانونی رخ داده توسط آن حساب باشد. بنابراین، در شرایطی که کار غیر قانونی به وسیله یک حساب انجام شود، شخصی که مرتکب جرم شده است، صاحب آن حساب است و می‌بایست جوابگو باشد.

چگونه می‌توان خطرات مربوط به اجاره دادن حساب کاربری را به حداقل میزان ممکن رساند؟

واضح‌ترین و اصلی‌ترین کاری که می‌توان برای کاهش خطرات مربوط به اجاره دادن حساب کاربری انجام داد، امتناع از انجام این کار است. اگرچه ممکن است وعده‌های مطرح شده در زمینه‌ی این کار، مانند کسب درآمد روزانه یک میلیون تومان بسیار وسوسه بر‌انگیز و به ظاهر سودمند باشند، اما بهتر است پیش از اقدام به انجام این کار این سوال پرسیده شود که آیا انجام این کار قانونی و ایمن است یا خیر؟! این روزها با توجه به افزایش محبوبیت ارزهای دیجیتال، در شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های مختلف بعضا نا‌معتبر، این چنین آگهی‌هایی نیز افزایش یافته و افراد نیز به واسطه غریزه سود طلبی خود از آن‌ها استقبال کرده و با مشکلاتی قانونی مواجه می‌شوند.

صرافی غیرمتمرکز چیست؟

صرافی غیرمتمرکز (DEX) یک صرافی ارز دیجیتال است که به کاربران اجازه می‌دهد تا از طریق تراکنش‌های مستقیم و همتا به همتای ارزهای دیجیتال، در سراسر یک پلتفرم آنلاین و بدون واسطه، ارزهای دیجیتال مورد نظر خود را خریداری کنند. صرافی‌های غیرمتمرکز با صرافی‌های متمرکز سنتی متفاوت هستند. در واقع صرافی متمرکز سنتی شامل یک تراکنش معمولی و یک نهاد شخص ثالث (مانند بانک، پلتفرم معاملاتی، مؤسسه دولتی و…) است که نگهبانی وجوه کاربران را بر عهده می‌گیرد و بر امنیت و انتقال دارایی‌ها بین دو طرف نظارت می‌کند. صرافی‌های غیرمتمرکز که به نام DEX نیز شناخته می‌شوند، بازارهای همتا به همتا هستند که در آن معامله‌گران ارزهای رمزنگاری شده مستقیماً بدون واگذاری مدیریت وجوه خود به یک واسطه یا شخص ثالث معاملات را انجام می‌دهند. تمامی تراکنش‌ها در صرافی‌های غیرمتمرکز با استفاده از توافق‌نامه‌های خوداجرایی که با نام قراردادهای هوشمند شناخته می‌شوند، تسهیل می‌شوند.

صرافی غیرمتمرکز یا (DEX) چیست؟

صرافی‌های غیرمتمرکز به قراردادهای هوشمند متکی هستند تا به معامله گران اجازه دهند بدون واسطه، سفارشات را اجرا کنند. از سوی دیگر، صرافی‌های متمرکز توسط یک سازمان متمرکز مانند بانک مدیریت می‌شوند. صرافی‌های متمرکز اکثریت حجم معاملات در بازار ارزهای دیجیتال را به خود اختصاص می‌دهند، زیرا آن‌ها نهادهای نظارتی هستند که وجوه کاربران را نگهبانی می‌کنند و پلتفرم‌هایی با کاربری آسان را برای افراد مبتدی در این حوزه ارائه می‌دهند. اما صرافی‌های غیرمتمرکز برای حذف الزام هر مرجعی برای نظارت و مجوز دادن به معاملات انجام شده در یک صرافی خاص ایجاد شدند. صرافی‌های غیرمتمرکز امکان تجارت همتا به همتا (P2P) ارزهای دیجیتال را فراهم می‌کنند. همتا به همتا به بازاری بازمی‌گردد که خریداران و فروشندگان ارزهای دیجیتال را به هم مرتبط می‌کند. کاربران می‌توانند بلافاصله پس از ورود به DEX با کلید خصوصی خود به دارایی‌های دیجیتال خود دسترسی پیدا کنند.

نحوه کار یک صرافی غیرمتمرکز (DEX) به چه صورت است؟

صرافی‌های غیرمتمرکز یک پلتفرم غیرمتمرکز را فراهم می‌کنند که به کاربران اجازه می‌دهد تا دارایی‌ها را بدون نیاز اعتماد به وجوه خود با نهاد دیگری مبادله کنند.
با یک صرافی غیرمتمرکز، یک بلاکچین یا دفتر کل توزیع شده، جای شخص ثالث را می‌گیرد. با انتقال عملیات حیاتی بر روی یک بلاکچین، فناوری زیربنایی ممکن است به حذف نقاط شکست کمک کند و به کاربران این امکان را دهد که کنترل بیشتری بر دارایی‌های خود داشته باشند و از تجارت ایمن‌تر و شفاف‌تری پشتیبانی کنند. DEXها از قراردادهای هوشمند برای اجرای تراکنش‌های بازار با تخصیص عملیات تراکنش‌ها به کد مستقل استفاده می‌کنند، اما تغییرات متعددی در انجام سفارش با درجات مختلف عدم تمرکز وجود دارد. مانند ارزهای دیجیتال، صرافی‌های غیرمتمرکز در پاسخ به سیستم‌های مالی معیوب و قدیمی ایجاد شدند که خطرات یک سیستم متمرکز را به کاربران خود منتقل می‌کردند. این خطرات اغلب شامل امنیت ناکافی، مسائل فنی و عدم شفافیت است.

انواع مختلف صرافی های غیرمتمرکز

بیشتر صرافی‌های غیرمتمرکز در واقع نیمه غیرمتمرکز هستند و از سرورها و کتاب‌های سفارش خارج از زنجیره خود برای ذخیره داده‌ها و برنامه‌ها یا نهادهای خارجی برای تبادل دارایی‌های کاربر استفاده می‌کنند.
با توجه به این اجزای متمرکز، عملیات صرافی‌های نیمه غیرمتمرکز ممکن است تحت نظارت دولت باشد، اما با این حال کاربران همچنان کنترل کلیدهای خصوصی وجوه خود را حفظ می‌کنند. اگرچه DEXها به تکامل خود ادامه می‌دهند و بصورت زنجیره‌ای با سایر DApp ها کار می‌کنند، اما DEXها معمولاً یک بلاکچین واحد را اجرا می‌کنند. یکی از ویژگی‌های مشترک همه صرافی‌های غیرمتمرکز این است که سفارش‌ها را در زنجیره‌ها با قراردادهای هوشمند اجرا می‌کنند و در هیچ نقطه‌ای نگهبانی وجوه کاربران را بر عهده نمی‌گیرند.

کتاب‌های سفارش زنجیره‌ای

برای برخی از صرافی‌های غیرمتمرکز، تراکنش‌ها به صورت زنجیره‌ای پردازش می‌شوند، از جمله اصلاح و لغو سفارش‌ها. که این در واقع غیرمتمرکزترین و شفاف‌ترین فرآیند است، زیرا نیاز به اعتماد به شخص ثالث را برای انجام هرگونه سفارش در هر زمان دور می‌زند. با این حال، این رویکرد در اجرا چندان کاربردی نیست. با قرار دادن تمام مراحل یک سفارش بر روی بلاکچین، DEXها یک فرآیند زمان‌بر را طی می‌کنند و از هر گره در شبکه می‌خواهند تا سفارش را به طور دائم از طریق ماینرها ذخیره کنند و همچنین هزینه‌ای را پرداخت کنند.

کتاب‌های سفارش خارج از زنجیره

DEXها با دفترهای سفارش خارج از زنجیره هنوز هم تا حدی غیرمتمرکز هستند، اما تا حدودی متمرکزتر از همتایان داخلی خود هستند. برخلاف سفارش‌هایی که در بلاکچین ذخیره می‌شوند، سفارش‌های خارج از زنجیره در جای دیگری پست می‌شوند، مانند یک نهاد متمرکز که دفتر سفارش را اداره می‌کند. چنین نهادی می‌تواند از دسترسی به دفترچه‌های سفارش برای سفارش‌های اولیه یا ارائه نادرست سوء‌استفاده کند، با این حال وجوه کاربران همچنان در برابر مدل غیرحضوری DEX محافظت می‌شود. برخی از توکن‌های ERC-20 در بلاکچین اتریوم یک DEX را ارائه می‌دهند که به طور مشابه عمل می‌کند. یک صرافی غیرمتمرکز می‌تواند چهارچوبی را برای طرفین فراهم کند تا دفترهای سفارش خارج از زنجیره را از طریق قراردادهای هوشمند مدیریت کنند. سپس کاربران می‌توانند به یک استخر نقدینگی بزرگتر دسترسی داشته باشند و سفارشات را بین معامله گران ارسال کنند. هنگامی که طرفین معامله با یکدیگر به توافق رسیدند، معامله را می‌توان به صورت زنجیره‌ای انجام داد.

بازارسازان خودکار (AMM)

یک بازارساز خودکار (AMM) کتاب‌های سفارش را با الگوریتم‌های قیمت‌گذاری دوباره ایجاد می‌کند که به ‌طور خودکار هر جفت دارایی را در زمان واقعی قیمت‌ گذاری می‌کند (مانند بیت کوین-دلار آمریکا). برخلاف بازارسازی سنتی، که به موجب آن شرکت‌ها قیمت دقیق را در دفتر سفارش ارائه می‌کنند، AMM‌ها این فرآیند را غیرمتمرکز می‌کنند و به کاربران اجازه می‌دهند تا بازاری را بر روی بلاکچین ایجاد کنند. در بازرسازهای خودکار برای انجام معامله نیازی به طرف مقابل نیست، چرا که AMMها به سادگی با یک بلاکچین تعامل می‌کنند تا یک بازار را ایجاد کنند. کاربران به جای معامله مستقیم با شخص، صرافی یا بازارساز دیگر، با قراردادهای هوشمند معامله می‌کنند و نقدینگی ارائه می کنند. در AMM هیچ نوع سفارشی وجود ندارد، زیرا قیمت‌ها به صورت الگوریتمی تعیین می‌شوند و در نتیجه نوعی سفارش بازار ایجاد می‌شود.
در بازارسازهای خودکار مانند سایر مدل‌های DEX، برای تسویه هر معامله باید یک تراکنش روی زنجیره رخ دهد. برخلاف برخی از DEXها، AMMها نسبتا کاربرپسند هستند و با کیف پول‌های رمزنگاری محبوب به راحتی ادغام می‌شوند.

تجمیع کننده‌های DEX

مزیت اصلی تجمیع کننده‌ها این است که می‌توانند نقدینگی را برای معامله‌گران افزایش دهند، به ویژه برای کسانی که به دنبال گسترش گزینه‌های خود یا معامله توکن‌های کوچکتر هستند. نحوه کار این تجمیع‌کننده‌ها شبیه به یک موتور جستجو است، زیرا آن‌ها اطلاعات و داده‌ها را از مبادلات مختلف جمع‌آوری می‌کنند تا گزینه‌های بیشتری را در اختیار کاربران قرار دهند.

مزایا و معایب استفاده از صرافی غیرمتمرکز

استفاده از صرافی‌های غیرمتمرکز مزایا و خطرات خود را دارد. در حالی که احتمالاً از DEX به دلیل مزایای آن استفاده می‌کنید، مهم است که این خطرات را در نظر داشته باشید. به هنگام استفاده از صرافی‌های غیرمتمرکز به یاد داشته باشید که صرافی‌های غیرمتمرکز، برای همه مقاصد، خارج از مقامات نظارتی فعالیت می‌کنند. همچنین به یاد داشته باشید که با افزایش محبوبیت DeFi به طور کلی، استفاده از DEX‌ها و ویژگی‌ها و عملکردهای آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. برخی از مزایا و معایب این صرافی‌ها شامل موارد زیر است.

مزایای صرافی های غیرمتمرکز

بدون تأیید KYC/AML یا ID: صرافی‌های غیرمتمرکز قابل اعتماد هستند، به این معنی که بودجه، حریم خصوصی و اطلاعات شخصی کاربران به خوبی حفظ می‌شود. کاربران صرافی غیرمتمرکز می‌توانند به راحتی و به طور ایمن به یک DEX، تأیید هویت یا ارائه اطلاعات شخصی دسترسی داشته باشند.
بدون ریسک: از آنجایی که کاربران مجبور نیستند دارایی‌های خود را به یک صرافی یا شخص ثالث منتقل کنند، صرافی‌های غیرمتمرکز می‌توانند خطر سرقت و از دست دادن وجوه ناشی از هک را کاهش دهند. DEXها همچنین می‌توانند از دستکاری قیمت یا حجم معاملات جعلی جلوگیری کنند و به کاربران اجازه می‌دهند تا حدی از ناشناس ماندن را به دلیل فقدان قوانین و مقررات ارزهای دیجیتال شناخت مشتری (KYC) حفظ کنند.
همه توکن ها قابل معامله هستند: با DEX، کاربران می‌توانند ارزهای رمزنگاری شده جدید را معامله کنند که ممکن است تبادل آن‌ها در جاهای دیگر دشوار باشد. به طور معمول، صرافی‌های متمرکز تنها از ده‌ها پروژه پشتیبانی می‌کنند، و بیشتر آن‌ها تنها از محبوب‌ترین ارزهای رمزنگاری شده پشتیبانی می‌کنند.
کاهش خطرات امنیتی: همانطور که گفته شد، صرافی‌های غیرمتمرکز ممکن است از همتایان متمرکز خود ایمن‌تر باشند. به این دلیل که هیچ نهاد واحدی مسئول دارایی‌ها نیست و در عوض، قراردادهای هوشمند و برنامه‌های غیرمتمرکز (dApps) تراکنش‌ها را خودکار می کنند. همه این‌ها توسط کاربران مدیریت می‌شود، به عبارت دیگر، نفوذ یک هکر به انبوهی متمرکز از دارایی‌ها و سرقت آن‌ها را بسیار دشوار می‌کند.
قابل دسترسی در تمام جهان: بسیاری از نقاط جهان فاقد خدمات مالی اولیه هستند و امکان دسترسی به بازارهای رمزنگاری در آن‌ها وجود ندارد. یکی از مزایای DEX این است که می‌تواند توسط افراد در هر نقطه از جهان صرف نظر از زیرساخت‌های مالی استفاده شود. در واقع، DEXها ممکن است بیشترین سود را برای کاربران در جهان در حال توسعه داشته باشند، و به کسب‌وکارها راهی برای معامله دارایی‌ها بدون نیاز به شخص ثالث می‌دهند.

معایب صرافی غیرمتمرکز

آسیب پذیری های قرارداد هوشمند: یکی از نکاتی که قبلاً به آن اشاره کردیم این واقعیت است که قراردادهای هوشمند ممکن است ضعیف ساخته شوند و منجر به مشکلاتی در یک DEX شود. یک قرارداد هوشمند فقط به اندازه شخص یا نهادی که آن را ایجاد کرده است هوشمند است و هیچ تضمینی وجود ندارد که همیشه آنطور که انتظار می رود کار کند. قراردادهای هوشمند خود شبیه به بیت‌های کد یا دستوراتی هستند که یک فرآیند را خودکار می‌کنند و اگر خطایی در قرارداد هوشمند وجود داشته باشد، می‌تواند نتایج غیرمنتظره‌ای ایجاد کند.
بدون قابلیت بازیابی: برخلاف صرافی‌های متمرکز که توسط شرکت‌های خصوصی با کارمندان اداره می‌شوند، DEXها اساساً توانایی بازیابی وجوه گم ‌شده و دزدیده شده را ندارند. به دلیل عدم وجود فرآیند KYC یا امکان لغو تراکنش در صورت به خطر افتادن حساب یا از دست دادن کلید خصوصی، کاربران قادر به بازیابی داده‌ها یا بازگرداندن دارایی‌های خود نیستند.
بدون پشتیبانی: هیچ تیم پشتیبانی یا خط تلفن کمکی برای اطلاع از مفقود شدن وجوه یا کلید خصوصی گم شده وجود ندارد، زیرا کاربران خود کنترل فرآیند را در دست دارند. از آنجایی که همه تراکنش‌ها در قراردادهای هوشمند در بلاکچین بدون هیچ مالک یا ناظری پردازش و ذخیره می‌شوند، بازپرداخت با مدل شبکه ناسازگار است و کاربران معمولاً نمی‌توانند دوباره به دارایی‌های خود دسترسی پیدا کنند.
پتانسیل کلاهبرداری: فضای ارزهای دیجیتال مملو از کلاهبرداری‌ها و توکن‌های ناخواسته است و با توجه به اینکه هیچ مرجع مرکزی در یک DEX وجود ندارد، یافتن خود در لیست‌ها برای برخی از آن توکن‌ها یا سکه‌های ناخواسته نسبتا آسان است. به عبارت دیگر برای آنچه در یک DEX فهرست شده است، فرآیند بررسی کمی وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد. پس اطمینان از اینکه یک توکن کلاهبرداری است یا نه، بر عهده کاربر است.
نقدینگی پایین: بسیاری از معامله گران خدمات متمرکز با استخر نقدینگی بیشتر، انتخاب ابزار، جفت ارز و انواع سفارش را ترجیح می‌دهند. صرافی‌های غیرمتمرکز معمولا نقدینگی کمتری نسبت به پلتفرم‌های متمرکز دارند، زیرا جدیدتر و کوچک‌تر هستند و پایگاه مشتری بالقوه کوچک‌تری دارند. با این حال، به طور متناقض، آن‌ها باید کاربران جدید را برای تولید نقدینگی بیشتر جذب کنند.
سرعت محدود: بررسی و اعتبارسنجی تراکنش‌ها در شبکه بلاکچین زمان می‌برد و سرعت پردازش به استخراج کنندگان یا اعتبار سنجی شبکه بستگی دارد، نه خود صرافی.
کارکرد معاملاتی محدود: صرافی‌های غیرمتمرکز تمایل دارند بر اجرای سفارشات خرید و فروش ساده تمرکز کنند. به این ترتیب، کاربران ممکن است متوجه شوند که عملکردهای معاملاتی پیشرفته مانند توقف ضرر، معاملات حاشیه و وام در اکثر DEXها در دسترس نیستند.
مسائل مقیاس پذیری: صرافی‌های غیرمتمرکز از همان مشکلات تراکم شبکه مربوط به مسائل مقیاس پذیری مانند شبکه‌های بلاکچین اصلی خود مانند اتریوم رنج می‌برند. اولین تکرار شبکه اتریوم، مانند سایر بلاکچین‌ها، برای عملکرد ایمن در مقیاس کوچک‌تر ساخته شد، قبل از اینکه راه‌حل‌های مقیاس‌بندی اجرا شوند. اگرچه ارتقاء شبکه متحول کننده طراحی شده با راه حل های مقیاس پذیری عظیم از سال 2018 در حال توسعه است، اما DEX ها همچنان مشمول سقف تراکنش‌های شبکه لایه اول هستند.

حمله داستینگ در ارزهای دیجیتال چیست؟

حمله داستینگ چیست و توسط چه کسانی انجام می‌شود؟ در حالی که فناوری بلاکچین با امنیت بالایی که دارد تعریف می‌شود، اما حقیقت این است که حملات بلاکچین و کریپتو در چند سال گذشته به تدریج افزایش یافته و تنها در ماه‌های اخیر سوءاستفاده‌ها از کیف پول‌های رمزنگاری میلیون‌ها دلار خسارت به بار آورد. هکرها از طرح‌های مختلفی برای بهره برداری از پروژه‌ها و فریب کاربران استفاده می‌کنند که یکی از این روش‌ها به عنوان حمله داستینگ شناخته می‌شود. داستینگ حمله‌ای است که در آن مقدار کمی از رمزارز به نام داست به هزاران و گاهی حتی صدها هزار آدرس کیف پول ارسال می‌شود. این حمله به منظور ردیابی این آدرس‌ها با هدف نقض حریم خصوصی کاربران یا بی‌نام‌سازی آن‌ها انجام می‌شود. حمله داستینگ در اکثر بلاکچین‌های عمومی، از جمله بیت کوین، لایت کوین، بیت کوین کش و دوج کوین و… مشاهده می‌شود.

مفهوم داست در ارز دیجیتال چیست؟

(Dusting Attack) یک روش برای بی‌نام‌‌سازی و شکستن حریم خصوصی کاربران ارزهای دیجیتال با ارسال مقادیر کمی ارز دیجیتال به کیف‌پول‌های آن‌ها انجام می‌شود. تعداد توکن‌های ارسال شده بقدری کم است که به سختی می‌توان متوجه آن‌ها شد. اغلب اوقات هکرها همان رمزارزهایی را که قبلاً در کیف پول ذخیره شده است، به کیف پول‌ها ارسال می‌کنند. همچنین مشاهده نقل و انتقالات رمزی که شامل ارزهای دیجیتال با کارمزد شبکه بلاک چین پایین است نیز در این حملات بسیار رایج است.
داستینگ در ارزدیجیتال به مقدار کمی کوین یا توکن اشاره دارد، مقداری که آنقدر ناچیز است که اکثر کاربران حتی متوجه آن نمی‌شوند. به عنوان مثال، کوچکترین واحد بیت کوین 1 ساتوشی (0.00000001 BTC) است، بنابراین ممکن است از اصطلاح داست برای اشاره به چند صد ساتوشی استفاده کنیم. در صرافی‌های ارزهای دیجیتال، داست نیز اصطلاحی است که به مقادیر کوچکی از سکه‌ها اطلاق می‌شود که پس از انجام سفارش‌های معاملاتی در حساب‌های کاربران باقی می‌مانند. از نظر فنی، میزان داست با توجه به اندازه ورودی‌ها و خروجی‌ها محاسبه می‌شود که معمولاً 546 ساتوشی برای تراکنش‌های معمولی بیت کوین (غیر SegWit) و 294 ساتوشی برای تراکنش‌های SegWit بومی محاسبه می‌شود. این بدان معنی است که هر تراکنش معمولی معادل یا کوچکتر از 546 ساتوشی داست محسوب می‌شود و احتمالاً توسط گره‌های اعتبار سنجی رد می‌شود.

Dusting Attack چیست؟

در طول این حمله، مقادیر اندکی از ارزهای دیجیتال به هزاران آدرس در یک شبکه ارسال می‌شود. از آنجایی که تمام داده‌های بلاکچین عمومی هستند، فرستنده سعی می‌کند از طریق تراکنش‌های آتی گیرندگان از جمله داست، نام آن‌ها را بی‌نام کند. آن‌ها تجزیه و تحلیل ترکیبی از آدرس های رمزنگاری را انجام می‌دهند و آدرس‌های متعلق به یک کیف پول را پیدا می‌کنند. در مرحله بعدی، هویت دارنده یک رمز ارز ردیابی می‌شود. این قسمت از حمله نسبتا مبهم است. یک مثال احتمالی، اشاره به پرداخت‌ها در رسانه‌های اجتماعی است. نسخه دیگر شامل لینک دادن آدرس‌ها به داده‌های عمومی است. هنگامی که مجرمان هویت کاربر را از بین می‌برند، از روش‌های مهندسی اجتماعی برای مصادره وجوه آن‌ها استفاده می‌کنند. فیشینگ، باج‌گیری و اخاذی رمزارز معمولاً با حملات داستینگ همراه است. با اجباری شدن جزئیات KYC در سرتاسر جهان، چنین حملاتی می‌توانند داده‌های شخصی را فاش کنند. اگر تراکنش‌های کیف پول خود را به طور مرتب دنبال کنید، شناسایی حملات داستینگ آسان است. شما موظف هستید که هر رمز ارزی که در کیف پول شما واریز می‌شود را بررسی کنید، به خصوص تراکنش‌های غیرقابل درخواست با مقادیر عجیب و غریب به اندازه 0.000001 BTC. با این حال، اگر به طور فعال تراکنش‌های خود را ردیابی نکنید، شناسایی این مقادیر ناچیز رمزارز تقریباً غیرممکن است و این بدان دلیل است که آنها تغییر محسوسی در موجودی کیف پول شما ایجاد نمی‌کنند.

چه کسانی حمله داستینگ را انجام می‌دهند؟

هکرها و کلاهبرداران متوجه شدند که کاربران ارزهای دیجیتال به این مبالغ ناچیز که در آدرس‌های کیف پولشان نمایش داده می‌شود، توجه زیادی نمی‌کنند. بنابراین آنها شروع به Dusting Attack در تعداد زیادی از آدرس‌ها با ارسال چند ساتوشی برای آنها کردند. (مثلاً مقدار کمی LTC، BTC یا سایر ارزهای دیجیتال). پس از پاک کردن آدرس‌های مختلف، مرحله بعدی حمله شامل تجزیه و تحلیل ترکیبی از آن آدرس‌ها در تلاش برای شناسایی این آدرس‌ها است که متعلق به یک کیف پول ارز دیجیتال هستند. هدف از این حمله این است که در نهایت آدرس‌ها و کیف پول‌های پاک شده را به شرکت‌ها یا افراد مربوطه مرتبط کنند.
کلاهبرداران از حملات داستینگ استفاده کرده‌اند تا نام افرادی را که سهم زیادی از دارایی‌های دیجیتال دارند را از بین ببرند. آنهایی که دارایی‌های زیادی دارند را می‌توان به روش‌های مختلفی مورد هدف قرار داد، از جمله از طریق کلاهبرداری‌های فیشینگ و اخاذی سایبری. کارگزاری‌های دولتی مانند یک سازمان مالیاتی یا اجرای قانون نیز ممکن است یک حمله داستینگ انجام دهد تا یک فرد یا گروه را به یک آدرس متصل کند. به طور خاص، آنها ممکن است باندهایی را هدف قرار دهند که در تجارت قاچاق، شبکه‌های جنایی بزرگ، پولشویی‌ها یا فرارهای مالیاتی فعالیت می‌کنند. حملات داستینگ بسیار گسترده همچنین توسط شرکت‌های تجزیه و تحلیل بلاک چین که داستینگ کریپتو را برای اهداف آکادمیک مطالعه می‌کنند یا با سازمان‌های دولتی قرارداد دارند، نیز استفاده می‌شود.
حملات داستینگ همچنین ممکن است به عنوان تست استرس استفاده شوند، که در آن مقدار زیادی داست رمزنگاری در مدت زمان کوتاهی برای آزمایش توان یا پهنای باند یک شبکه ارسال می‌شود. داست نیز گاهی اوقات به عنوان راهی برای ارسال پیام‌های اسپم به یک شبکه، با ارسال دسته‌های عظیمی از تراکنش‌های بی‌ارزش که باعث مسدود شدن و کاهش سرعت آن می‌شود، استفاده می‌شود.

راه‌های مقابله با داستینگ

بهترین راه‌حل برای جلوگیری از حملات داستینگ، اجتناب از هرگونه معاملات داست است. این مقادیر غیرقابل ردیابی هستند مگر اینکه استفاده شوند. اگر سپرده مشکوکی را مشاهده کردید، برای راهنمایی بیشتر با تیم امنیتی کیف پول خود تماس بگیرید. حجم زیاد پرداخت‌های داست، جداسازی آن‌ها را برای برداشت یا مبادله غیرممکن می‌کند. ساده‌ترین راه برای مقابله با حملات داستینگ، استفاده از کیف پول‌های HD است. این کیف پول‌ها یک کلید عمومی جدید برای هر تراکنش تولید می‌کنند. به این ترتیب، حتی اگر داست را معامله کنید، از آدرس دیگری خواهد بود و ردیابی شما را غیرممکن می‌کند. کیف ‌پول‌های جدید و ارتقا یافته اغلب مجهز به محافظی قوی در برابر این حملات هستند. کیف پول، اغلب تراکنش‌های داست از سوی کلاهبرداران را مشکوک علامت گذاری می‌کند. برخی از کیف پول‌ها همچنین به شما این امکان را می‌دهند که سپرده‌های خاصی را به عنوان “do not spend” علامت گذاری کنید. پس از برچسب گذاری، این مبالغ در معاملات آتی لحاظ نخواهد شد. روش دیگر مقابله با داستینگ شامل استفاده از VPN یا شبکه‌های پروکسی در سیستم شما است که ردیابی هویت شما را برای هر کسی دشوار می‌کند.

نشانه های حملات داستینگ

حملات داستینگ همواره وجود دارند زیرا کاربران ممکن است مبالغ جزئی را در سبد ارزهای دیجیتال خود نادیده بگیرند. برخی از صاحبان کیف پول‌ها، داست را با بهره در دارایی‌ها، مبادلات رایگان یا ایردراپ اشتباه می‌گیرند. اما به طور کلی سه نشانه وجود دارد که وجود حملات داستینگ را تایید می‌کند.

داست در کیف پول‌های دیجیتال: همانطور که اشاره کردیم، مقادیر ناچیزی از ارزهای دیجیتال ممکن است به دلایل قانونی وارد کیف پول‌ها شوند. با بررسی تاریخچه تراکنش‌های خود می‌توانید حمله داستینگ را تأیید کنید.

حملات فیشینگ: فرض کنید دسترسی به کیف پول خود را از دست داده‌اید، بنابراین هکرها اطلاعات شخصی و IP شما را دارند. شما هنوز هم می‌توانید علائم دیگر مانند هجوم ایمیل‌های اسپم را شناسایی کنید. در موارد جدی‌تر، ممکن است از داده‌ها برای باج گیری و اخاذی استفاده شود.

لینک‌های مربوط به یک سایت: در اکتبر 2020، کاربران بایننس مقادیر ناچیزی BNB دریافت کردند. کاربران مبتدی و ناآگاه داست را با سرمایه خود تجمیع کردند. پس از آن، آن‌ها یک یادداشت تأیید با پیوندی به بدافزار در یک پیشنهاد فریبنده دریافت کردند که اعلانی برای حملات داستینگ بود.

طرح پانزی چیست؟

اگر با ادعا‌ها و تبلیغاتی مواجه شدید که به شما وعده کسب سودهای نجومی در ازای سرمایه‌گذاری داده می‌شود، احتمالاً با یک طرح پانزی رو به رو هستید که قصد کلاهبرداری از شما را دارد. طرح پانزی یک کلاهبرداری سرمایه گذاری متقلبانه است که نرخ بازدهی بالایی را با ریسک کمی برای سرمایه‌گذاران نوید می‌دهد. این طرح، شبیه به یک طرح هرمی است که هر دو مبتنی بر استفاده از وجوه سرمایه‌گذاران جدید برای پرداخت به سرمایه‌گذاران قبلی هستند. در ادامه به معرفی و توضیح بیشتر طرح پانزی و مسائل پیرامون آن پرداخته می‌شود.

طرح پانزی چیست و چگونه شروع شد؟

طرح پانزی چیست؟ طرح پانزی یا ( Ponzi schemes)، یک طرح سرمایه‌گذاری متقلبانه و کلاهبرداری است که در آن، طراح بازده سرمایه‌گذاری را از سرمایه حاصل از سرمایه‌گذاران جدید پرداخت می‌کند، نه از سود سرمایه‌گذاری مشروع. طراحان طرح پانزی، سرمایه‌گذاران جدید را با نرخ بازده کوتاه مدت غیرعادی بالا جذب می کنند. کلاهبردار با گرفتن کارمزد برای سرمایه گذاری و یا به سادگی با فرار با اموال سرمایه‌‌گذاران، سود می‌برد. طرح‌های پانزی معمولاً زمانی از هم می‌پاشند که سرمایه جدید کافی برای پرداخت سرمایه‌های رو به رشد سرمایه‌گذاران موجود، وجود نداشته باشد. طرح پانزی یک کلاهبرداری سرمایه‌گذاری است که در آن به مشتریان وعده سود کلان بدون ریسک داده می‌شود. ‌شرکت‌هایی که در طرح پانزی شرکت می‌کنند، تمام انرژی خود را برای جذب مشتریان جدید برای سرمایه‌گذاری متمرکز می‌کنند. این درآمد جدید، برای پرداخت بازده سرمایه گذاران اصلی که به عنوان سود حاصل از یک معامله قانونی مشخص می‌شود، به کار برده می‌شود. طرح‌های پانزی بر جریان ثابت سرمایه‌گذاری‌های جدید تکیه می‌کنند تا بازدهی را برای سرمایه‌گذاران پیشین فراهم کنند. وقتی این جریان تمام شود، طرح هم از هم می‌پاشد. اصطلاح “طرح پانزی” از نام کلاهبرداری به نام چارلز پانزی در سال 1920 گرفته شده است. در دهه 1920، پانزی طرحی را راه اندازی کرد که به سرمایه‌گذاران 50 درصد بازگشت سرمایه در کوپن‌های پستی را تضمین می‌کرد. اگر چه پانزی می‌توانست به حامیان اولیه‌اش پول بپردازد، اما زمانی که او قادر به پرداخت پول سرمایه‌گذاران بعدی نشد، این طرح منحل شد. به دلیل موفقیت او در طرح تمبر پستی، افراد زیادی تحت عنوان سرمایه گذار بلافاصله جذب شدند. پانزی به جای اینکه واقعاً پول را سرمایه‌گذاری کند، آن را دوباره توزیع کرد و به سرمایه‌گذاران گفت که سود خواهند کرد. این طرح تا آگوست سال 1920، زمانی که روزنامه بوستون پست تحقیق در مورد شرکت بورس اوراق بهادار را آغاز کرد، ادامه داشت. در نتیجه تحقیقات روزنامه، Ponzi توسط مقامات فدرال در 12 اوت 1920 دستگیر شد و به چندین فقره کلاهبرداری از این طریق متهم شد. علاوه بر این، اولین نمونه‌های ثبت شده از این نوع کلاهبرداری سرمایه‌گذاری را می‌توان در اواسط تا اواخر دهه 1800 نیز پیدا کرد که توسط آدل اسپیتزدر در آلمان سازماندهی می‌شد. در واقع، روش‌هایی که به طرح پانزی معروف شد در دو رمان مجزای چارلز دیکنز، به نام‌های مارتین چوزلویت که در سال 1844 و دوریت کوچک که در سال 1857 منتشر شدند، شرح داده شد. مفهوم طرح پانزی در سال 1920 به پایان نرسید. با تغییر تکنولوژی، طرح پانزی نیز تغییر کرد. در سال 2008، برنارد مدوف به دلیل اجرای یک طرح پانزی که گزارش‌های معاملاتی را جعل می‌کرد تا نشان دهد مشتری از سرمایه‌گذاری‌هایی که وجود نداشت، سود می‌برد، مجرم شناخته شد. مدوف طرح پانزی خود را به عنوان یک استراتژی سرمایه گذاری به نام تبدیل انشعابی که از مالکیت سهام و S&P 100 استفاده می‌کند، تبلیغ کرد.

طرح پانزی چگونه کار می‌کند؟

نحوه کار طرح پانزی این گونه است که مروجین طرح پانزی با وعده بازدهی بالا مردم را متقاعد می‌کنند که اقدام به سرمایه‌گذاری کنند. مروج از دارایی سرمایه‌گذاری شده برای پرداخت بازده استفاده می‌کند. سرمایه گذار نیز فکر می‌کند که بازده وعده داده شده را دریافت خواهد کرد و مشکوک نیست که چیز مشکوک و اشتباهی وجود داشته باشد. سرمایه‌گذاران اغلب دوستان و همکاران خود را نیز تشویق به سرمایه‌گذاری می‌کنند. به طور کلی، همه طرح‌های پانزی از یک چرخه پیروی می‌کنند، اما شکل و مدل آن می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. چرخه اصلی طرح‌های پانزی به شرح زیر است:

انجام تبلیغات فریبنده: طراحان طرح‌های پانزی در مرحله اول، با انجام تبلیغاتی دروغین و کاذب در پلتفرم‌های مختلفی چون اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، اقدام به جذب چند شخص برای سرمایه‌گذاری به سیستم می‌کنند. برخی از طرح‌های پانزی، از شیوه‌های بازاریابی نیز برای جذب عضو استفاده می‌کنند، به این صورت که اگر یک عضو جدید وارد سیستم شود، سود نیز افزایش خواهد یافت.

واریز سودهای اولیه برای جلب اعتماد افراد سرمایه گذار: در مراحل اولیه، به طور منظمی سودها به سرمایه‌گذاران واریز می‌شود تا اعتماد آن‌ها جلب شده و مبالغ بیشتری را سرمایه‌گذاری کنند. این سودهای پرداختی یا از طریق سرمایه سرمایه‌گذاران جدید و یا از طریق سرمایه اولیه طراح واریز می‌شود.

جذب کردن سرمایه بیشتر: بعد از کسب اعتماد سرمایه‌گذاران، مقدار زیادی از سرمایه‌ وارد سیستم می‌شود. سرمایه‌گذاران قدیمی نیز مبالغ بیشتری را سرمایه‌گذاری کرده و حتی دوستان و آشنایان نزدیک خود را نیز برای انجام این کار تشویق می‌کنند. برخی از افراد تحت تاثیر جو، اقدام به فروش قسمتی یا کل دارایی‌های خود برای سرمایه‌گذاری نیز می‌کنند.

پایان جذب سرمایه‌گذار جدید و از هم‌ پاشی طرح: اتفاقات گفته شده در مراحل ۱ تا ۳ چندین مرتبه تکرار می‌شوند تا زمانی که دیگر هیچ سرمایه‌گذار جدیدی وارد نشده و یا مقدار زیادی پول جمع‌آوری شده باشد. پس از آن، طراح طرح پانزی پول‌های سرمایه‌گذاران را دزدیده و ناپدید می‌شود.

چگونه طرح پانزی را بشناسیم؟

چند ویژگی وجود دارند که اغلب نشان‌دهنده یک طرح مالی متقلبانه هستند. درک این نکته مهم است که تقریباً همه انواع سرمایه‌گذاری‌ها دارای سطحی از ریسک هستند. اگر یک فرصت سرمایه‌گذاری بازدهی خاصی را تضمین می‌کند و آن بازده را تا زمان مشخصی تضمین می‌کند توصیه می‌شود که سرمایه‌گذاری با احتیاط انجام بگیرد، زیرا این موارد به عنوان شناسه‌های کلاهبرداری هستند. بسیاری از طرح‌های پانزی ویژگی‌های مشترکی دارند که شناسایی آن‌ها را ممکن می‌سازند. این ویژگی‌ها عبارتند از:

بازدهی بالا با ریسک کم یا بدون ریسک: هر سرمایه‌گذاری، درجاتی از ریسک را به همراه دارد و سرمایه‌گذاری‌هایی که بازده بالاتری را به همراه دارند، معمولاً ریسک بیشتری را شامل می‌شوند. توصیه می‌شود نسبت به هر فرصت سرمایه گذاری تضمین شده با ریسک بالا مشکوک باشید.
مسائل مربوط به مدارک: اشتباهات موجود در صورت ‌حساب ممکن است نشانه‌ای از عدم سرمایه‌گذاری وجوه طبق وعده باشند.

طرح پانزی در ارزدیجیتال

با پدیدار شدن ارزهای دیجیتال، برای اجرای طرح‌های پانزی بستر بیشتری ایجاد شد. دنیای ارزهای دیجیتال اگرچه مزایای زیادی را با خود به همراه دارد، اما در عین حال منجر به انجام کلاهبرداری‌های زیادی شده است. مهم‌ترین ویژگی ارزهای دیجیتال که کلاهبرداری پانزی را سهل و آسان کرده است، ویژگی غیر قابل پیگیری بودن تراکنش‌ها در آن است. در اصل طرح پانزی در ارز دیجیتال، به این صورت است که طراحان پول‌ها را به صورت رمز ارز از سرمایه‌گذاران دریافت می‌کنند تا هیچ گونه اطلاعات بانکی و هویتی از آن‌ها در اختیار سرمایه‌گذاران قرار نگیرد. از سویی، جابه‌جایی رمزارزها نیز راحت‌تر است ‌و طراحان پانزی در این صورت، هنگام فرار کردن می‌توانند به راحتی پول‌ها را جا‌به‌جا کنند و سرمایه‌گذاران نمی‌توانند وجوه خود را پیگیری کنند. ویژگی دیگر ارزهای دیجیتال که آن را برای انجام طرح پانزی مناسب می‌کند این است که طراحان می‌توانند طرح خود را در هر نقطه از جهان اجرا کرده و میلیون‌ها شخص را برای سرمایه‌گذاری جذب کنند. یک نمونه از طرح‌های پانزی در ارزهای دیجیتال، استخراج ابری است. استخراج ابری به این شکل است که یک سایت چنین ادعایی را مطرح می‌کند که اگر فردی سرمایه‌گذاری انجام دهد، به او سود کلان و تضمینی که سود حاصل از استخراج ارز دیجیتال است، اهدا خواهد شد. این مدل طرح‌ها، بدون شک کلاهبرداری هستند. چرا که با توجه به ریسک‌هایی که در حوزه ارزهای دیجیتال وجود دارد، اهدای سود تضمینی حاصل از آن، امری غیر ممکن است.

تفاوت طرح پانزی و هرمی

طرح هرمی، یک شیوه‌ی کسب‌وکار متقلبانه و کلاهبرداری است که در آن اعضای جدید با وعده پرداخت به توانایی و مهارت آن‌ها برای جذب اعضای جدید در آینده، در این طرح عضو می‌شوند. با گسترش تصاعدی مجموعه عضویت، جذب بیشتر عضو غیرممکن و کسب‌وکار نیز ناپایدار می‌شود. یک طرح هرمی اغلب به عنوان یک عمل بازاریابی چند سطحی ظاهر می‌شود. طرح‌های هرمی، به سرمایه‌گذاران پیشین به جای سود واقعی، از وجوه ورودی سرمایه‌گذاری‌های بعدی پرداخت می‌شود. طرح‌های پانزی و هرمی اگرچه مشابه یک‌دیگر هستند، اما یکسان نیستند. تفاوت اساسی بین این دو شیوه کلاهبرداری این است که یک طرح پانزی به طور کلی تنها به سرمایه‌گذاری قربانیان خود با وعده بازگشت در تاریخ پرداخت بعدی، نیاز دارد. اما طرح‌های هرمی، بر خلاف طرح‌های پانزی، معمولاً به قربانی این فرصت را می‌دهند که با جذب افراد بیشتر در طرح کلاهبرداری، درآمد کسب کند. طرح پانزی مکانیزمی برای جذب سرمایه‌گذاران با وعده بازدهی آتی است. طراح یک طرح پانزی، تنها تا زمانی می‌تواند این طرح را حفظ کند که سرمایه‌گذاران جدید وارد آن شوند. از سوی دیگر اما، یک طرح هرمی افراد دیگر را به خدمت می گیرد و آن‌ها را تشویق می کند تا سرمایه گذاران دیگر را جذب کرده و به همراه داشته باشند. یک عضو در یک طرح هرمی تنها بخشی از درآمد خود را به دست می‌آورد و برای ایجاد سود توسط اعضای بالاتر در امتداد هرم استفاده می‌شود.

ایلان ماسک کیست؟ شخصیت جنجالی دنیای ارزدیجیتال

حتما برای شما هم جالب است که با یکی از ثروتمندترین افراد جهان، آشنا شوید. این فرد کسی نیست جز ایلان ماسک! فردی که به عنوان یک مهره کلیدی در شرکت‌های مشهور و مطرحی مثل: تسلا، اسپیس ایکس، بورینگ، نیورالینک و اوپن‌ای‌آی شناخته می‌شود و مالک توییتر است. موفقیت و سبک شخصی ماسک باعث شد تا نام او در کنار نام دیگر سرمایه‌گذاران موفق تاریخ ایالات متحده، مثل: استیو جابز، هوارد هیوز و هنری فورد قرار گیرد و با آن‌ها مقایسه شود. در این مقاله از صرافی تتر قصد داریم تا نگاهی کوتاه به زندگی شخصی و کاری ایلان ماسک داشته باشیم و پاسخ سوال “ایلان ماسک کیست؟” را پیدا کنیم. لطفا تا انتهای مقاله با ما همراه بمانید.

ایلان ماسک کیست؟

ایلان ماسک، متولد 28 ژوئن 1971 است و به دلیل محل تولدش (پرتوریا، آفریقای جنوبی) به‌عنوان یک کارآفرین آمریکایی، آفریقایی شناخته می‌شود‌. او موسس شرکت پرداخت الکترونیکی پی پال است و با تولید ابزار و محصولات مرتبط با هوافضا، شرکتی در این حوزه به نام اسپیس ایکس(SpaceX) راه‌اندازی نمود.
همچنین ایلان ماسک یکی از اولین سرمایه‌گذاران تسلا است و تا مدتی در جایگاه مدیر اجرایی در این شرکت فعالیت داشت. ایلان ماسک تا ژوئن ۲۰۲۲ با دارایی خالص حدود ۲۲۰ میلیارد دلار، به‌عنوان ثروتمندترین فرد جهان معرفی شد.

زندگی شخصی ایلان ماسک

این نابغه پرحاشیه خانواده‌ای 5 نفره دارد و به دلیل طلاق والدینش، بیشتر سال‌های زندگی خود را با پدرش گذراند. در 10 سالگی با برنامه‌نویسی آشنا شد و پس از مدت کوتاهی، مهارت‌های لازم برای ساخت بازی کامپیوتری را به‌دست آورد. ماسک در سن 12 سالگی یک بازی ویدئویی به نام Blastar ساخت و آن را به یک مجله کامپیوتری داد و کد BASIC بازی را نیز به یک مجله PC به قیمت 500 دلار فروخت. در سال 1988، پس از اخذ پاسپورت کانادایی، آفریقای جنوبی را ترک کرد چون تمایلی به حمایت از آپارتاید از طریق خدمت اجباری سربازی نداشت و به دنبال فرصت‌های اقتصادی بیشتر در آمریکا بود. در این برهه از زمان، روحیه کارآفرینی و جاه طلبی ایلان ماسک به وضوح دیده می‌شد.
ماسک در دانشگاه کوئینز کینگستون تحصیل کرد و در سال ۱۹۹۲ به دانشگاه پنسیلوانیا منتقل شد و در نهایت، سال ۱۹۹۷ توانست مدرک خود را در رشته فیزیک و اقتصاد دریافت کند.
همچنین تصمیم داشت در رشته فیزیک دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا به تحصیل ادامه دهد که به دلایلی منصرف شد و چندی بعد Zip2 را تاسیس نمود. Zip2 شرکتی بود که نقشه‌ها و فهرست‌های تجاری را در اختیار روزنامه‌های آنلاین قرار می‌داد. این شرکت در سال 1999 توسط سازنده کامپیوتر Compaq به قیمت 307 میلیون دلار خریداری شد و ماسک سپس یک شرکت خدمات مالی آنلاین به نام X.com را تأسیس کرد. این شرکت مدتی بعد به پی پال (PayPal) تبدیل شد که بصورت تخصصی در حوزه پرداخت و انتقال پول فعالیت داشت.

زندگی کاری ایلان ماسک

ایلان ماسک، مهندس و کارآفرین آمریکایی ، هم اکنون در شرکت‌های مطرحی مثل: SpaceX ،Tesla ،OpenAI ، Neuralink و The Boring Company فعال است که پیش از همه این اتفاق‌ها در سال 1998 شرکت پی پال را تاسیس کرده بود. پی پال یک شرکت پیشرو و موفق در زمینه پردازش پرداخت‌های آنلاین در جهان است که تعداد کاربران آن بیش از 325 میلیون نفر تخمین زده شده است. البته لازم به ذکر است که حراج آنلاین eBay در سال 2002 پی پال را به قیمت 1.5 میلیارد دلار خریداری کرد. ایلان ماسک در سال 2002 موفق شد که شرکتSpace Exploration Technologies (SpaceX) را با هدف ساخت موشک تاسیس کند. دو موشک اول آن فالکون 1 و فالکون 9 که هزینه بسیار کمتری نسبت به موشک‌های رقیب داشتند. موشک سوم، فالکون هوی(Heavy) نیز برای اولین بار در سال 2018، با یک سوم هزینه موشک رقیب به فضا پرتاب شد. اسپیس ایکس همچنین فضاپیمای دراگون را نیز توسعه داد تا بتواند تجهیزات را به ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) حمل کند. دراگون قابلیت حمل 7 فضانورد را دارد و درسال 2020 توانست فضانوردان، داگ هرلی و رابرت بنکن را به ایستگاه فضایی بین المللی منتقل کند.
اولین پروازهای آزمایشی سیستم Super Heavy-Starship در سال 2020 راه اندازی شد. ماسک علاوه بر این که مدیرعامل اسپیس ایکس بود، طراحی اصلی ساخت موشک‌های فالکون، دراگون و استارشیپ نیز را برعهده داشت.
ایلان ماسک مدت‌ها به خودروهای الکتریکی علاقه نشان می‌داد. او در سال ۲۰۰۴ به یکی از سرمایه‌گذاران اصلی تسلا موتورز تبدیل شد که یک شرکت پیشرفته در حوزه ساخت خودروهای الکتریکی به شمار می‌رفت.
در سال 2006، تسلا اولین خودروی خود به نام رودستر را معرفی کرد که با یک بار شارژ می‌توانست 245 مایل (394 کیلومتر) را طی کند. برخلاف بسیاری از خودروهای الکتریکی پیشین، این خودرو می‌توانست در کمتر از چهار ثانیه از صفر به 60 مایل (97 کیلومتر) در ساعت برسد. در سال 2010، عرضه اولیه این شرکت حدود 226 میلیون دلار بود. وی در سال 2009 با نام elonmusk به شبکه اجتماعی توییتر پیوست و توانست بیش از 85 میلیون دنبال‌کننده به دست بیاورد. حساب کاربری توییتر ماسک تا سال 2022، یکی از محبوب‌ترین حساب‌های این پلتفرم محسوب می‌شد.
در ماه اوت سال 2018 گمانه‌هایی برای معامله عمومی تسلا بود که ایلان نسبت به آن ابراز نگرانی کرد و در این خصوص مجموعه‌ای از توییت‌ها را درباره خصوصی کردن شرکت به ارزش 420 دلار به ازای هر سهم منتشر نمود. ماه بعد، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) از ماسک به دلیل کلاهبرداری از اوراق بهادار شکایت کرد و ادعا کرد که این توییت‌ها “نادرست و گمراه‌کننده” هستند. اندکی پس از آن، هیئت مدیره تسلا توافق پیشنهادی SEC را رد کرد چون ماسک تهدید به استعفا کرده بود. با این حال، این خبر باعث سقوط شدید سهام تسلا شد.
موقعیت بعدی که ایلان ماسک در آن قرار گرفت، حضور در شرکت توییتر به عنوان عضو هیئت مدیره بود. ماسک به سیاست‌های پلتفرم توییتر مبنی بر پایبندی به اصول آزادی بیان، انتقاد داشت با این حال به تدریج به مالک انحصاری این شرکت تبدیل شد.
اندکی پس از آن، توییتر اعلام کرد که ماسک به هیئت مدیره شرکت اضافه می‌شود، اما ماسک برای کل شرکت به ارزش ۵۴.۲۰ دلار به ازای هر سهم، به مبلغ ۴۴ میلیارد دلار پیشنهاد داد. در ژانویه ۲۰۲۲ ماسک اعلام کرد که پیشنهاد خود را پس می‌‌گیرد و اظهار داشت که توییتر اطلاعات کافی در مورد حساب‌های ربات ارائه نکرده است. در پی این اتفاقات، توییتر از ماسک شکایت کرد تا او را مجبور به خرید این شرکت کند و در سپتامبر ۲۰۲۲ نیز سهامداران توییتر به پذیرش پیشنهاد ماسک رای دادند.

رابطه ایلان ماسک با ارزهای دیجیتال

ایلان ماسک، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین افراد در حوزه رمزارز در سطح جهان است. او در سال ۲۰۱۹، زمانی که بررسی پتانسیل ارزهای دیجیتال را آغاز کرد، به طور جدی وارد فضای ارزهای دیجیتال شد. همچنین بارها و بارها شایعه‌هایی مبنی بر اینکه خالق ناشناس بیت کوین، ایلان ماسک است، شنیده شده بود. در حالی که ایلان قاطعانه این ادعا را رد کرده، همچنان به حمایت خود از ارزهای دیجیتال ادامه می‌دهد و در نهایت بیت کوین را برای به کارگیری در تسلا پذیرفت.
مشهورترین و اصلی‌ترین رابطه ایلان ماسک و ارزهای دیجیتال، نقش او در ظهور اولین memecoin – Dogecoin بود. او در 2 آوریل 2019، برای اولین بار به رمزارز Dogecoin (DOGE) اشاره کرد و در توییتی نوشت: «دوج کوین ممکن است ارز دیجیتال مورد علاقه من باشد.» ایلان ماسک با این توییت یک استراتژی خاص را پیش گرفت تا تقاضا برای خرید DOGE افزایش داد. بلافاصله بعد از این توییت، قیمت این ارز سر به فلک کشید و جایگاه جدیدی در فضای رمزنگاری برای توکن‌های میم ایجاد کرد. ایلان در جامعه DOGE محبوب شد و بیش از 4000 عضو او را به عنوان مدیرعامل خود به جای ویتالیک بوترین انتخاب کردند. ایلان ماسک آشکارا اعلام کرده است که دارایی‌های رمزنگاری او شامل بیت کوین، اتریوم و دوج کوین است.
او همچنان به نفوذ قابل توجه در این صنعت ادامه می‌دهد و توییت‌های او به طور منظم بر روند قیمت‌ها تأثیر می‌گذارد. ایلان ماسک به غیر از تأثیری که بر روند تقاضا دارد، موقعیتی برای تحول بازار کریپتو را ایجاد کرده است.
نگرانی‌های زیست محیطی در مورد بیت کوین یک مسئله بزرگ است، به طوری که استخراج بیت کوین 1 درصد از مصرف انرژی جهانی را تشکیل می‌دهد. ایلان ماسک این مشکل را به دلیل عدم تمایل خود به پذیرش BTC مشخص کرده است. از سوی دیگر، ایلان ماسک به مردم هشدار می‌دهد که در سرمایه‌گذاری‌های رمزنگاری خود محتاط باشند. سال گذشته، او به مردم توصیه کرد که برای خرید ارزهای دیجیتال مانند: خرید تتر، بیت کوین و خرید ارزهای دیگر و نگهداری آن‌ها، به بروکرها اعتماد نکنند و مالکیت کیف پول‌های رمزنگاری خود را در دست بگیرند. به طور کلی، آینده روابط بین ایلان ماسک و فضای ارزهای دیجیتال نامشخص و پیچیده است.
از یک طرف از فضای رمزنگاری، عدم تمرکز و آزادی مالی حمایت می کند؛ اما از سوی دیگر، در پذیرش تجاری ارزهای دیجیتال محتاطانه عمل کرده است. نمونه بارز آن قطع پرداخت‌های بیت کوین توسط تسلا است. با این حال، چشم ‌اندازهای مثبت مشارکت ایلان ماسک در فضای رمزنگاری شامل افزایش پروژه‌ های متمرکز بر ابزار است.

جمع‌بندی

به گزارش اخبار مجله فوربس، ایلان ماسک ثروتمندترین فرد جهان است که سرمایه او تا سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۲۱۹ میلیارد دلار برآورد می‌شود. او مدیرعامل چندین شرکت معروف است که از نمونه‌های آن می‌توان به: توییتر، تسلا و اسپیس ایکس اشاره کرد. همچنین به حوزه بلاکچین و ارزهای دیجیتال نیز علاقه نشان می‌دهد و در آن ورود کرده است. ایلان ماسک بر روی بسیاری از ارزهای دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده و درباره آن‌ها اظهار نظر می‌کند.

شاردینگ در ارزدیجیتال چیست؟

اتریوم از نظر زمان و هزینه‌ای که برای انجام یک تراکنش نیاز دارد، با مشکلات مقیاس‌پذیری روبه‌رو است. فقدان مقیاس‌پذیری در بلاکچین‌ها یک موضوع همیشگی است. به همین دلیل، جامعه توسعه‌دهندگان در حال توسعه یک ارتقاء چند مرحله‌ای برای بهبود مقیاس‌پذیری و ظرفیت بلاکچین به نام Sharding هستند. شاردینگ روشی برای قسمت بندی پایگاه داده است که توسط سازمان‌های بلاکچین برای افزایش مقیاس‌پذیری استفاده می‌شود و تمام شبکه را به چندین شبکه کوچکتر تقسیم می‌کند که “شارد” نامیده می‌شود. از آنجا که هر قسمت حاوی داده‌هایی مخصوص و منحصر به فرد است، یک قطعه یکپارچه و مستقل از سایر قطعات برجسته شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. در ادامه این مطلب از صرافی تتر قصد داریم تا به توضیح بیشتر شاردینگ و مسائل پیرامون آن بپردازیم.

شاردینگ چیست؟

شاردینگ (Sharding)، یک تکنیک قسمت‌بندی است که برای توزیع بار محاسباتی و ذخیره سازی در یک شبکه همتا به همتا (P2P) استفاده می‌شود، به طوری که هر گره وظیفه مدیریت بار تراکنشی برای کل شبکه را بر عهده ندارد. در عوض، هر گره تنها داده‌های مربوط به تقسیم یا قطعات تقسیم خود را نگه‌داری می‌کند. کلمه شارد (Shard) معنای قطعه یا تکه می‌دهد و Sharding نیز به معنای قطعه ‌قطعه یا تکه ‌تکه کردن چیزی است. به عبارت بهتر می‌توان گفت Sharding به معنای قسمت کردن یک پردازش بزرگ به پردازش‌هایی با ابعاد کوچک‌تر است. اطلاعات هر قطعه ممکن است همچنان در اطراف گره‌های دیگر به اشتراک گذاشته شود و دفتر کل را ایمن و غیرمتمرکز نگه دارد چرا که هر گره می‌تواند ورودی هر دفتر را مشاهده و بررسی کند. شاردینگ در حوزه پروژه‌های بلاکچین، به معنای خرد کردن جداول داده‌های عظیم به تکه ‌های قابل مدیریت‌تر است که به آن‌ها تکه یا قطعه گفته می‌شود. هر قطعه داده‌های خاص خود را دارد که آن را از سایر قطعات متمایز کرده و منحصر به فرد می‌کند. Sharding این پتانسیل را دارد که کاهش تأخیر را ممکن و از داده‌های اضافی جلوگیری کند. بهترین مثال برای توضیح درست اشتراک‌گذاری، شبکه اتریوم است. Sharding یک تکنیک قسمت بندی پایگاه داده است که توسط شرکت‌های بلاکچینی با هدف مقیاس‌پذیری استفاده می‌شود و آن‌ها را قادر می‌سازد تا تراکنش‌های بیشتری را در هر ثانیه پردازش کنند. شاردینگ کل شبکه یک شرکت بلاکچین را به قسمت‌های کوچک‌تری تقسیم می‌کند که هر قسمت از داده‌های خاص خود تشکیل شده است. فرآیند شاردینگ می‌تواند از تاخیر یا کندی شبکه جلوگیری کند چرا که شبکه بلاکچینی را به قسمت‌های جداگانه‌ای تقسیم می‌کند. با این حال، برخی نگرانی‌های امنیتی در مورد شاردینگ وجود دارد که می‌تواند موجب حمله قطعات شود.

تاریخچه تشکیل مفهوم Sharding

از اواخر دهه ۹۰ میلادی، شاردینگ در مواردی همچون مدیریت پایگاه‌‌های داده به کار برده می‌شد و می‌توان نتیجه گرفت که یک مفهوم جدید نیست. اصطلاح شاردینگ زمانی رواج پیدا کرد که توسعه‌دهندگان یکی از اولین بازی‌های آنلاین با نام (Ultima Online) برای مدیریت ترافیک ورودی تصمیم گرفتند بازیکنان را در سرورهای مختلفی پخش کنند. یک مثال رایج از شاردینگ را می‌توان تقسیم ‌بندی پایگاه داده مشتریان مطابق با مناطق جغرافیایی در حوزه کسب‌وکار عنوان کرد. کاربران حاضر در مناطق جغرافیایی مشابه، بعد از گروه ‌بندی شدن با هم، در سرورهای منحصربه‌‌فردی قرار می‌گیرند.

مفهوم شاردینگ در ارزهای دیجیتال

شبکه‌های بلاکچین و ارزهای دیجیتال مربوط به آن‌ها به دلیل کاربرد گسترده این فناوری که شامل مدیریت زنجیره تامین و تراکنش‌های مالی است، محبوبیت بیشتری پیدا می‌کنند. با افزایش محبوبیت بلاکچین، حجم کار و حجم معاملاتی که توسط شبکه مدیریت می‌شود نیز افزایش می‌یابد. اگر بلاکچین را به‌عنوان یک پایگاه داده مشترک در نظر بگیریم، با افزودن داده‌های بیشتر، شبکه باید راه‌های جدیدی را بیابد تا بتواند همه آن داده‌ها را به طور موثر و سریع پردازش کند که در اینجا فرآیند شاردینگ می‌تواند کمک‌کننده باشد. دفتر کل توزیع شده فناوری بلاکچین آن را جذاب می کند زیرا اجازه می‌دهد تراکنش ها به طور توافقی در چندین سایت و جغرافیا به اشتراک گذاشته شوند. همانطور که تراکنش‌ها ثبت می‌شوند، کپی‌ها نیز در عرض چند ثانیه به شبکه مشترک ارسال شده و به صورت عمومی به نمایش گذاشته می‌شوند. اگر بخشی از شبکه مورد حمله مخرب قرار گیرد، شرکت‌کنندگان شبکه مشترک می‌توانند آنچه را که کلاهبرداران تغییر داده‌اند شناسایی کنند زیرا همگی یک نسخه از تراکنش‌های دفتر کل را نگهداری می‌کنند. در نتیجه، فناوری بلاکچین و سیستم دفتر کل توزیع شده آن می‌تواند به کاهش کلاهبرداری و محدود کردن آسیب‌های ناشی از حملات سایبری، مانند هک شدن کمک کند. با این حال، یکی از چالش‌های اصلی فناوری بلاکچین این است که با اضافه شدن رایانه‌های اضافی به شبکه و پردازش تراکنش‌های بیشتر، شبکه دچار گرفتگی می‌شود و این روند را کند می‌کند که به آن تأخیر می‌گویند، تأخیر یک مانع بلاکچین برای استفاده گسترده است. به عبارت دیگر، مقیاس‌پذیری یک چالش برای بلاکچین است، زیرا ممکن است شبکه‌ها نتوانند حجم فزاینده داده و جریان تراکنش را مدیریت کنند، زیرا صنایع بیشتری از این فناوری استفاده می‌کنند. یکی از راه حل‌هایی که برای ایجاد مقیاس پذیری بدون تأخیر در نظر گرفته می‌شود، فرآیند شاردینگ است. شاردینگ برای پخش بار کاری شبکه به قسمت‌هایی طراحی شده است که ممکن است به کاهش تأخیر کمک کند و امکان پردازش تراکنش‌های بیشتری توسط بلاکچین را فراهم کند.

شاردینگ چگونه کار می‌کند و چه کاربردی در بلاکچین دارد؟

Sharding توزیع ایمن نیازهای ذخیره‌سازی داده را تسهیل می‌کند که به نوبه خود جمع‌بندی را مقرون به صرفه‌تر می‌کند و عملکرد گره‌ها را ساده‌تر می‌کند. آن‌ها این امکان را برای راه حل‌های لایه 2 فراهم می‌کنند تا از امنیت ارائه شده توسط اتریوم استفاده کنند و در عین حال کارمزد تراکنش‌های کمتری را حفظ کنند. بیش از سه هزار برنامه غیرمتمرکز (dApps) اکنون در بلاکچین اتریوم فعال هستند، که به شدت نیاز به مقیاس پذیری از طریق شاردینگ دارند. Sharding می‌تواند به تقسیم شبکه به ماژول‌ها یا قسمت‌های کوچکتر کمک کند که هر کدام می‌توانند TPS شبکه را تا حد زیادی افزایش دهند. حتی اگر به نظر می‌رسد که فرآیند به اشتراک‌گذاری ساده باشد، چندین مؤلفه و ویژگی اساسی درگیر است. این مولفه‌ها عبارتند از:

گره‌های بلاکچین

هر گره در یک شبکه بلاکچین مسئول پردازش یا مدیریت کل حجم تراکنش‌هایی است که در داخل شبکه رخ می‌دهد. گره‌هایی که یک بلاکچین را تشکیل می‌دهند، نهادهای کاملاً مستقلی هستند که وظیفه حفظ و ذخیره تمام داده‌هایی که توسط یک شبکه غیرمتمرکز تولید می‌شود را بر عهده دارند. به بیان دیگر، هر گره مسئول ذخیره داده‌های مهم مانند مانده حساب‌ها و سابقه تراکنش‌های قبلی است. هر گره در یک شبکه بلاکچین برای مدیریت تمام فعالیت‌ها، داده‌ها و تراکنش‌هایی که در شبکه انجام می‌شود، لازم است. این الزام در زمان طراحی شبکه‌ها ایجاد شد. پردازش تراکنش به طور قابل توجهی با این رویکرد کند می‌شود. با این حال، امنیت یک بلاکچین حفظ می‌شود زیرا هر تراکنش در هر گره ذخیره می‌شود. بار تراکنش یک شبکه بلاکچین ممکن است از طریق شاردینگ تقسیم یا پخش شود که می تواند مفید باشد زیرا به این معنی است که هر گره در شبکه نیازی به مدیریت یا پردازش کل بار کاری بلاکچین را ندارد. حجم کار به بخش‌ها یا قسمت‌هایی تقسیم می‌شود تا بتوان با استفاده از شاردینگ به طور موثرتری آن را مدیریت کرد. به عبارت دیگر، شاردینگ می‌تواند کمک کند بار کاری تراکنش در یک شبکه بلاکچین قسمت‌بندی یا پخش شود، به طوری که هر گره نیازی به مدیریت یا پردازش تمام بار کاری بلاکچین نداشته باشد.

قسمت بندی افقی

قسمت بندی افقی پایگاه‌های داده ممکن است برای انجام شاردینگ استفاده شود و این را می‌توان با تقسیم ردیف‌ها به بخش‌ها انجام داد، ردیف‌هایی که به آن‌ها تکه یا قطعه گفته می‌شود. به عنوان مثال، یک قطعه می‌تواند وظیفه ذخیره تاریخچه تراکنش‌ها و وضعیت فعلی یک دسته خاص از آدرس را داشته باشد. علاوه بر این، احتمالاً تکه‌ها را می‌توان بر اساس نوع دارایی دیجیتالی که در هر یک از آن‌ها نگهداری می‌شود تقسیم کرد. این امکان وجود دارد که استفاده از ترکیبی از تکه‌ها امکان انجام تراکنش‌های مربوط به آن دارایی دیجیتال را فراهم کند. شبکه‌های Blockchain فقط قادر به پردازش تعداد محدودی از معاملات به طور همزمان هستند زیرا همه گره‌ها پیش از پردازش باید اجماع در مورد مشروعیت یک معامله را ایجاد کنند. هر گره در بلاکچین به طور معمول کل تاریخ بلاکچین را حفظ می‌کند و هر معامله را پردازش می‌کند. به همین دلیل است که شبکه‌های بلاکچین مانند اتریوم و بیت‌کوین ممکن است “غیرمتمرکز” توصیف شوند.

متراکم سازی داده‌ها

از آنجایی که هر گره کامل دارای یک کپی از تاریخچه شبکه است، برای کاربران دشوار است که کنترل شبکه را در دست بگیرند و به طور بالقوه تراکنش‌ها را لغو یا تغییر دهند. با این‌حال، حفظ تمرکززدایی و امنیت بلاکچین به قیمت مقیاس‌پذیری این فناوری تمام می‌شود. بلاکچین‌های خرد شده، گره‌ها را قادر می‌سازد تا از دانلود کل تاریخچه بلاکچین یا اعتبارسنجی هر تراکنشی که از شبکه عبور می‌کند اجتناب کنند. این کار عملکرد شبکه را بهبود می‌بخشد و این امکان را برای بلاکچین فراهم می‌کند تا بتواند تعداد بیشتری از کاربران را مدیریت کند.

مقیاس پذیری

مهم‌ترین مزیت استفاده از شاردینگ در بلاکچین، افزایش مقیاس پذیری آن است. یک بلاکچین می‌تواند گره‌های اضافی را به هم متصل کرده و اطلاعات بیشتری را از طریق استفاده از اشتراک‌گذاری ذخیره کند. همه این‌ها بدون کاهش قابل توجه زمان تراکنش‌ها انجام می‌شود. این موضوع پتانسیل تسریع اجرای فناوری بلاکچین در صنایع مختلف را دارد.
افزایش مشارکت شبکه و بهبود دسترسی به کاربران دو عملکرد دیگر است که ممکن است از شاردینگ حاصل شود. پیش‌بینی می‌شود که شاردینگ اتریوم میزان سخت‌افزار مورد نیاز برای اجرای یک کاربر را کاهش داده و انجام این کار را در دستگاه‌های مصرف‌کننده مانند رایانه‌های شخصی یا حتی تلفن همراه را امکان‌پذیر کند. در نتیجه افراد بیشتری فرصت شرکت در شبکه را خواهند داشت.

مزایا و معایب استفاده از شاردینگ

استفاده از شاردینگ در ارزهای دیجیتال دارای مزایا و معایبی است. اگرچه این شیوه می‌تواند یک راه عالی برای مقیاس‌پذیری برخی از شبکه‌ها باشد، اما هنوز جنبه‌های ناشناخته‌‌ای در مورد آن وجود دارد و بیشتر توسعه‌دهندگان معتقدند که ممکن است برای هر بلاکچین کارایی نداشته باشد.

‌مزایای شاردینگ عبارتند از:

امکان مقیاس‌پذیری بیشتر را فراهم می‌کند.
بار پردازشی و حافظه را که بر روی گره‌های کامل قرار می‌گیرد کاهش می‌دهد.
برای شبکه‌هایی با سیستم اثبات سهام به خوبی کار می‌کند.

معایب آن نیز عبارتند از:

اجرای پروتکل‌های اثبات کار با آن مشکل است.
پایگاه داده و برنامه‌های کاربردی آن را پیچیده‌تر می‌کند.
عمدتاً برای فناوری بلاکچینی آزمایش نشده‌اند، به این معنی که ناشناخته‌هایی پیرامون امنیت آن وجود دارد.

کدام ارزهای دیجیتال از شاردینگ استفاده می کنند؟

اتریوم که محبوب‌ترین بلاکچین در جهان برای ساخت پروژه‌های غیرمتمرکز است، برای افزایش تعداد تراکنش‌های پردازش شده در هر ثانیه از شاردینگ استفاده می‌کند. برخی دیگر از بلاکچین‌ها نیز وجود دارند که در حال حاضر از شاردینگ استفاده می‌کنند، مانند Zilliqa. یکی از ویژگی‌های کلیدی Zilliqa، توانایی آن در ارائه مقیاس‌پذیری از طریق فرآیند شاردینگ است. در حال حاضر، Zilliqa دارای چهار خرده بلاکچین مجزا است که هر تراکنش درون شبکه توسط گره‌های درون یکی از این خرده‌ها تایید می‌شود. مقیاس پذیری Zilliqa آن را به یکی از رقبای اتریوم تبدیل می‌کند، اگرچه تصمیم اتریوم برای اتخاذ شاردینگ جایگاه آن را به عنوان محبوب‌ترین بلاکچین قرارداد هوشمند در آینده قابل پیش بینی تثبیت خواهد کرد. پولکادات (Polkadot) نیز یک پروژه بلاکچین پیشرو دیگر است که از فرآیند شاردینگ استفاده کرده و توسعه دهندگان را قادر می‌سازد تا پروژه‌هایی با عملکرد بالا و قابلیت همکاری ایجاد کنند. پایه و اساس این پروژه به عنوان زنجیره رله شناخته می‌شود که به برنامه‌ها کمک می‌کند بدون توجه به فناوری خود، ارتباط برقرار کنند. پروتکل Near (NEAR/USD) یکی دیگر از پروژه‌های بلاکچین است که از شاردینگ استفاده می‌کند و یک شبکه در حال رشد است که در نوامبر سال گذشته شروع به اجرای ارتقاء Nightshade Sharding خود کرد.

اصطلاحات کاربردی رایج در دنیای ارز دیجیتال

اگر شما هم قصد ورود به بازار رمزارزها و سرمایه‌گذاری در این زمینه را دارید، باید با اطلاعات کاربردی در ارزهای دیجیتال آشنا شوید. وارد شدن به فضای کریپتوکارنسی می‌تواند دشوار باشد، به خصوص زمانی که احساس می‌کنید همه به زبان دیگری صحبت می‌کنند. در دنیای امروز برای کسب درآمد و سود در بازار رمزارزها، نیازمند کسب اطلاعات و آشنایی با مفاهیم اولیه ارزهای دیجیتال هستید. در این راهنما از صرافی تتر با برخی از رایج‌ترین اصطلاحات کاربردی در ارزهای دیجیتال و بلاکچین آشنا خواهید شد.

Altcoins

آلت کوین به ارز دیجیتالی به غیر از بیت کوین اشاره دارد. هر آلت کوین مجموعه‌ای از قوانین، ویژگی‌ها و موارد استفاده خاص خود را دارد. آلت کوین‌ها می‌توانند در فناوری‌های کاملاً جدید یا فورک‌های ارزهای دیجیتال موجود باشند.

Bull market

بول مارکت یا بازار صعودی، پدیده‌ای را توصیف می‌کند که در آن قیمت‌های بازار به طور کلی در یک دوره معین روند صعودی دارند و درک عمومی از وضعیت مثبت است.

Bear market

بازار نزولی برعکس بازار صعودی است، که در آن چشم‌اندازها منفی است زیرا به نظر می‌رسد قیمت‌های بازار در روند نزولی قرار دارند.

Blockchain

بلاکچین یک روش جامع به منظور ذخیره کردن داده‌ها و اطلاعات با روشی غیرمتمرکز است. داده‌ها را می‌توان کپی کرد و در سراسر شبکه سیستم‌های کامپیوتری در آن بلاکچین توزیع کرد. بلاکچین‌ها که معمولاً توسط جامعه‌ای از ماینرها یا اعتبارسنجی‌ها اداره می‌شوند، برای عملکرد خود به یک واسطه متمرکز نیاز ندارند. بلاکچین‌ها از لیست رو به رشدی از تراکنش‌ها تشکیل شده‌اند که به صورت تعداد زیادی از بلوک‌ها قالب بندی می‌شوند. هر بلوک حاوی یک مرجع رمزنگاری است که تغییر تاریخچه بلاکچین را غیرممکن می‌سازد.

Block reward

هنگامی که بلاک‌ها توسط ماینرها یا اعتباردهنده‌ها ایجاد می‌شوند، پاداش بلاک صادر می‌شود. بلاک ریوار‌د به شکل یک ارز دیجیتال تازه ساخته شده است که به عنوان انگیزه‌ای برای شرکت کنندگان برای کمک به حفظ بلاکچین استفاده می‌شود.

Consensus

اجماع در زمینه ارزهای رمزنگاری شده، به روشی اشاره دارد که از طریق آن مشارکت‌کنندگان بلاکچین در مورد آنچه باید در بلاکچین گنجانده شود توافق می‌کنند. دو مکانیزم اجماع بسیار مهم که امروزه توسط شبکه‌های رمزنگاری استفاده می‌شود، اثبات کار و اثبات سهام هستند.

Cryptography

کریپتوگرافی به علم ایمن نگه داشتن اطلاعات اشاره دارد و امروزه در بسیاری از زمینه‌ها از جمله محاسبات مورد استفاده قرار می‌گیرد. رمزنگاری از طریق الگوریتم هش یک طرفه SHA-256 برای فعال کردن Proof-of-Work و از طریق رمزنگاری کلید خصوصی و کلید عمومی برای احراز هویت و اعتبار سنجی نقل و انتقالات ارزهای دیجیتال و همچنین به ایمن کردن بلاکچین‌ها و ارزهای دیجیتال کمک می‌کند.

dApp

dApps یا برنامه های غیرمتمرکز، برنامه‌هایی هستند که در بالای شبکه‌های بلاکچین اجرا می‌شوند و از قراردادهای هوشمند برای ارائه ابزارها و خدمات غیرقابل اعتماد برای کاربران استفاده می‌کنند. رایج ترین پلتفرم قرارداد هوشمند، پروتکل اتریوم است که امروزه صدها dApp برای آن وجود دارد.

DAO

یک DAO یا سازمان غیرمتمرکز مستقل به یک نهاد تجاری اشاره دارد که به عنوان قوانین شفاف در تعدادی از قراردادهای هوشمند نشان داده شده است. هدف آن‌ها کاهش تمرکز است و معمولاً به جامعه این امکان را می‌دهد که با رأی موافق یا مخالف هرگونه تغییر یا به روز رسانی پیشنهادی، آینده DAO و محصولات آن را اداره کند.

DeFi

DeFi یا فناوری غیرمتمرکز مالی به اکوسیستم رو به رشد برنامه‌ها و خدماتی اشاره دارد که از فناوری بلاکچین و ارزهای دیجیتال برای ارائه خدمات مالی غیرمتمرکز به کاربران استفاده می‌کنند. امروزه صدها برنامه DeFi که اغلب در شبکه اتریوم مستقر شده‌اند، وجود دارند که به کاربران اجازه می‌دهند از ارزهای دیجیتال وام بگیرند، وام دهند و سود کسب کنند.

Do Your Own Research/DYOR

خودت تحقیق کن! این اغلب به‌ عنوان هشداری توسط تأثیرگذاران ارزهای دیجیتال به سرمایه‌گذاران دیگر استفاده می‌شود و به ما یادآوری می‌کند که هیچ جایگزینی بهتر از تحقیقات خود ما برای بررسی دقیق ارزهای دیجیتال و پروژه‌های بلاکچین وجود ندارد. شایان ذکر است که اینفلوئنسرها و رسانه‌های ارزهای دیجیتال می‌توانند انگیزه‌ها و اهداف متفاوتی داشته باشند.

ERC-20

ERC-20 که در شبکه اتریوم استفاده می‌شود، پرکاربردترین استاندارد رمزارز است. ERC-20 به توسعه دهندگان اجازه می‌دهد تا به راحتی ارزهای دیجیتالی را ایجاد کنند که با زیرساخت‌های موجود سازگار است.

ERC-721

این استاندارد شبکه اتریوم برای توکن‌های غیرقابل تعویض یعنی NFTها است. ERC-721 امکان ایجاد توکن‌های منحصر به فرد و غیرقابل تقلب را فراهم می‌کند و می‌توان از آن برای ایجاد کلکسیون‌های دیجیتال و اقلام بازی یا نمادسازی اقلام منحصر به فرد دنیای واقعی استفاده کرد.

EVM

ماشین مجازی اتریوم یا EVM در اصل یک کامپیوتر مبتنی بر بلاکچین جهانی است. EVM یک محیط اجرا برای توسعه دهندگان فراهم می‌کند تا برنامه‌های غیرقابل اعتماد و غیرمتمرکز را در شبکه اتریوم ایجاد کنند.

Fiat

فیات به انواع پول در اکوسیستم مالی سنتی اشاره دارد. دلار آمریکا و یورو از جمله ارزهای فیات هستند. کار با ارزهای فیات در چشم انداز بلاکچین معمولاً مستلزم اعتماد به یک نهاد مرکزی متمرکز برای حفظ وجوه کاربران است.

Fork

فورک وضعیتی را توصیف می‌کند که در آن یک بلاکچین تغییری را در پروتکل تجربه می‌کند که دو زنجیره موازی تولید می‌کند. فورک‌ها معمولاً زمانی اتفاق می‌افتند که توسعه‌دهندگان یا کاربران کریپتو تصمیم می‌گیرند پروتکل باید به نحوی تغییر یا به‌روزرسانی شود. دو نوع فورک وجود دارد: هارد فورک‌ها که سازگاری را از بین می‌برند و موجب صدور ارز جدید می‌شوند و سافت فورک‌ها که مجموعه قوانین را به‌روزرسانی می‌کنند که نیاز به پشتیبانی اکثریت شرکت‌کنندگان شبکه دارد.

FOMO/Fear of missing out

ترس از دست دادن؛ نوعی از اضطراب اجتماعی ناشی از این تصور که دیگران در حال تفریح یا لذت بردن از مزایای یک رویداد هستند. FOMO در بازارهای ارزهای دیجیتال، معمولاً به تماشای توکن‌هایی گفته می‌شود که شما مالک آن‌ها نیستید که از طریق حرکت‌های انفجاری صعودی قیمت حرکت می‌کنند.

Fear, uncertainty, and doubt/FUD

ترس، عدم اطمینان و شک، معمولاً به اطلاعاتی اشاره دارد که احتمالاً افراد را به سمت دیدگاه بدبینانه از بازار سوق می‌دهد.

Fundamental analysis

تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی ارزش یک دارایی معین و همچنین برآورد عملکرد آتی آن می‌باشد. در زمینه پروژه‌های رمزنگاری، عواملی مانند ارزش فناوری و نوآورانه بودن یک محصول، تیم توسعه دهنده آن، یا مدل توزیع توکن و موارد استفاده از آن را در نظر می‌گیرد.

Gas

به کارمزدی اشاره دارد که برای انجام عملیات در شبکه اتریوم، ارسال تراکنش‌ها و استقرار و تعامل با قراردادهای هوشمند دریافت می‌شود. معمولاً هزینه Gas بر حسب Gwei است، کسر کوچکی از اتر محاسبه می‌شود.

Gwei

Gwei کوچکترین بخش غیرقابل تقسیم ارز بومی اتریوم اتر است. 1 اتر برابر با 1,000,000,000,000,000,000 Gwei(1018) است.

Halving

کاهش ۵۰ درصدی پاداش بلاک استخراج بیت کوین؛ نصف شدن پس از استخراج ۲۱۰۰۰۰ بلاک از زمان گذشته رخ می‌دهد که تقریباً هر ۴ سال یکبار است. شبکه بیت کوین با پاداش بلاک ۵۰ بیت کوین شروع به کار کرد و در حال حاضر، پس از ۳ هاوینگ، در سطح ۶.۲۵ بیت کوین در هر بلوک قرار دارد.

Hash rate

هش ریت نشان می‌دهد که در هر ثانیه چند محاسبه خاص شبکه توسط شبکه بیت‌کوین انجام می‌شود. نرخ هش ۱ ترا هش به این معنی است که شبکه می‌تواند ۱ تریلیون محاسبه را در یک ثانیه انجام دهد.

HODL

این اصطلاح از غلط املایی کلمه Hold می آید. HODL به اقدام عدم فروش کوین‌های کاربران، اغلب در تضاد با روند فعلی بازار اشاره دارد.

Know Your Customer/ KYC

KYC یا مشتری خود را بشناسید، به فرآیندی اشاره دارد که طی آن یک ارائه دهنده خدمات مالی باید اطلاعات مشتریان خود را هنگام ثبت نام جمع آوری و تأیید کند. این الزامات توسط نهادهای حاکم در حوزه قضایی مشتری و کسب و کار اعمال می‌شود.

Ledger

Ledger به یک پایگاه داده از تراکنش‌ها اشاره دارد. در زمینه ارزهای رمزنگاری شده، دفتر کل تاریخچه تراکنش یک ارز دیجیتال معین است که در بلاکچین ذخیره شده است.

Liquidity

Liquidity یا نقدینگی می‌تواند به دو مورد اشاره داشته باشد و معمولاً از آن برای توصیف کیفیت یک ارز رمزنگاری شده برای خرید و فروش آزاد استفاده می‌شود. از نقدینگی همچنین می‌توان برای ارزهای دیجیتال موجود برای معامله در یک استخر نقدینگی در یک صرافی غیرمتمرکز استفاده کرد.

Limit order

Limit order به سفارشی که در صرافی برای خرید یا فروش یک دارایی به قیمت معین یا بهتر انجام می‌شود، اشاره دارد. سفارش خرید با قیمت هدف یا بالاتر اجرا می‌شود، در حالی که فروش فقط با قیمت انتخابی یا پایین‌تر انجام می شود.

Margin trading

مارجین تریدینگ یک روش معاملاتی است که شامل استفاده از وجوه قرض شده است که در مقایسه با معاملات معمولی، دسترسی به مبالغ بیشتری را فراهم می‌کند. مارجین تریدینگ به معامله گران این امکان می‌دهد تا از موقعیت‌های سرمایه گذاری بهتری استفاده کرده و بیشترین سود را دریافت کنند.

Market cap

قیمت یک دارایی ضرب شدت در عرضه در گردش نشان دهنده ارزش کل یک دارایی معین و بازار آن است. ارزش بازار یا market cap اغلب به عنوان معیاری برای سنجش موفقیت یک پروژه استفاده می‌شود.

Mining

ماینینگ فرآیند مشارکت منابع محاسباتی در شبکه بلاکچین به منظور ایجاد بلوک‌های جدید است که در ازای آن، ماینرها پاداش دریافت می‌کنند.

Mining pool

استخر ماینینگ گروه یا جامعه‌ای از ماینرها است که قدرت محاسباتی یا هش خود را با هم ترکیب کرده‌اند. از آنجایی که ماینرها در بلاکچین‌های اثبات کار، همگی برای اولین نفری که بلاک‌های معتبر جدید ایجاد می‌کنند، رقابت می‌کنند، ادغام می‌تواند به این شرکت کنندگان کمک کند تا سود استخراج خود را افزایش دهند.

Network fees

Network fees به منظور اطمینان از پردازش تراکنش‌ها در شبکه‌های بیت کوین یا اتریوم، ضروری است. این کارمزد به‌ عنوان انگیزه‌ای برای پاداش دادن به مشارکت‌کنندگان شبکه، مانند استخراج‌کنندگان و اعتبارسنجی‌ها، برای پردازش تراکنش‌ها و کمک به ایمن سازی شبکه استفاده می‌شود.

Node

نود نوعی شرکت کننده در شبکه بلاکچین است که داده‌ها را ذخیره کرده و به فرآیند اجماع کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که تمام تراکنش‌ها و بلوک‌های جدید معتبر هستند. ماینرها به ‌عنوان گره‌‌های کامل عمل می‌کنند، اما هر کسی می‌تواند بدون مشارکت در منابع محاسباتی، یک گره را برای نظارت بر شبکه اجرا کند.

Nonce

نانس یک عدد کاملا تصادفی است که استخراج ‌کنندگان در بلاکچین‌های اثبات کار مانند بیت‌کوین برای حل معمای رمزنگاری که به آن‌ها اجازه می‌دهد یک بلوک جدید اضافه کنند و پاداش بلاک را کسب کنند. هدف یک ماینر یافتن یک الگو است که در آن خروجی هش شده SHA-256 با تعداد مشخصی صفر شروع می‌شود. عدد نانس به شبکه‌های PoW اجازه می‌دهد تا سختی استخراج را تنظیم کنند.

Private key

کلید‌های خصوصی به منظور شناسایی مالکان کیف پول دارایی‌های دیجیتال استفاده می‌شود. این رمز بسیار شبیه یک رمز عبور عمل می‌کند و هر کسی که یک کلید خصوصی داشته باشد می‌تواند از آدرس کیف پول مرتبط به وجوه دسترسی پیدا کند.

Proof of stake

اثبات سهام یا PoS یک مکانیسم توافقی است که توسط بلاکچین‌ها برای اطمینان از ذخیره داده‌های صحیح در بلاکچین استفاده می‌شود. در بلاکچین‌های اثبات سهام، به شرکت‌کنندگانی که مقداری ارز رمزنگاری شده را به شبکه واریز می‌کنند (استیکینگ) این فرصت داده می‌شود تا به تولید بلاک‌های جدید و کسب پاداش‌های بلوک کمک کنند.

Proof of work

اثبات کار یا PoW مکانیزم اجماع دیگری است که از شبکه‌ای از رایانه‌ها به نام ماینرها استفاده می‌کند که تراکنش‌ها را در ازای پاداش‌های کریپتو تأیید می‌کنند. هر کسی می‌تواند یک ماینر شود و با استفاده از منابع محاسباتی برای حل یک معمای رمزنگاری به نام هش برای ایجاد بلوک‌های جدید رقابت کند. اولین کسی که این کار را انجام می‌دهد، این حق را به دست می‌آورد که بلاک جدید خود را به بلاکچین اضافه کند.

Public key

کلید عمومی در کنار کلید خصوصی به عنوان یک جفت ایجاد می‌شود. کلید عمومی یک رشته طولانی از کاراکترها است که از طریق یک الگوریتم برای تولید آدرس کیف پول شما اجرا می‌شود.

Sats یا Satoshis

Sats کوچکترین واحد ممکن بیت کوین (BTC) با 0.00000001 BTC است. یک سات که به نام خالق مرموز بیت کوین، ساتوشی ناکاموتو نامگذاری شده است، معادل صد میلیونیم بیت کوین است.

SHA-256

SHA-256 یک الگوریتم هش رمزنگاری یک طرفه است که ورودی با هر اندازه‌ را گرفته و آن را به یک رشته تصادفی با طول ثابت تبدیل می‌کند. امروزه بسیاری از پروژه‌های بلاکچین از SHA-256 برای فعال کردن استخراج اثبات کار برای تأیید تراکنش ها استفاده می‌کنند.

Smart contracts

قرارداد هوشمند برنامه‌ای است که روی یک شبکه بلاکچین ذخیره شده و توسط آن اداره می‌شود. پلتفرم‌های قرارداد هوشمند مانند اتریوم به توسعه‌دهندگان اجازه می‌دهند تا برنامه‌های غیرمتمرکز ایجاد کنند که می‌توانند با ارزهای دیجیتال کار کنند تا ابزارها و خدمات مالی شفاف را برای کاربران نهایی فراهم کنند.

TA technical analysis

تحلیل تکنیکال به فرآیند مطالعه نمودارهای قیمت و استفاده از شاخص‌های مختلف بازار برای تعیین وضعیت بازار اشاره دارد. تحلیل تکنیکال یک حوزه مطالعه عمیق برای معامله گران باتجربه است که هدفشان استفاده از تحلیل تکنیکال به نفع خود در هنگام تلاش برای پیش بینی حرکات بازار آینده است.

UTXO

موجودی کیف پول در شبکه های ارز دیجیتال در واقع به عنوان یک متغیر ذخیره نمی‌شود، بلکه آن‌ها از چندین UTXO محاسبه می‌شوند که اساساً واحدهای ارز دیجیتال مصرف‌ نشده باقی مانده از مجموع تمام تراکنش‌های انجام‌شده در کیف پول هستند. در مجموع، مجموع UTXO های یک آدرس، موجودی کیف پول را تشکیل می‌دهد.

Validators

Validators شرکت کنندگان در یک شبکه بلاکچین هستند که تراکنش‌های دریافتی را تأیید می‌کنند. اعتباردهنده‌ها که در پلتفرم‌های اثبات سهام به جای ماینرها استفاده می‌شوند، به حفظ یکپارچگی بلاکچین و حفظ امنیت آن کمک می‌کنند و برای کار خود پاداش دریافت می‌کنند. اعتبارسنجی‌ها توسط شبکه انتخاب می‌شوند تا بلاک‌های جدید را بر اساس مقدار ارز دیجیتالی که در شبکه به اشتراک گذاشته‌اند، اعتبارسنجی کنند.

Volatility

Volatility یا نوسان به تمایل یک دارایی به تغییر قیمت اشاره دارد. بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال به شدت نوسان دارند، که برای چنین بازار جوانی قابل انتظار است و می‌تواند جذابیت اصلی معامله گران کریپتو باشد.

Whale

“نهنگ” یک اصطلاح عامیانه است که برای توصیف کاربران بزرگ در بازارهای ارزهای دیجیتال، از سرمایه گذاران نهادی گرفته تا صندوق‌های تامینی یا افراد ثروتمند استفاده می‌شود.

White paper

وایت پیپرها اسنادی هستند که معمولاً ماهیت آکادمیک دارند و یک فناوری جدید را پیشنهاد می‌کنند و جزئیات دقیق اجرای آن را بیان می‌کنند. به طور معمول، پروژه‌های جدید وایت پیپرها را راه ‌اندازی می‌کنند تا به کاربران یا سرمایه‌گذاران بالقوه کمک کنند تا محصول یا خدمات، موارد استفاده و پتانسیل آن را درک کنند.